خلاصة:
در جریان شناسی شعر نو فارسی، سمبولیسم اجتماعی، همراه با نوآوری ایرانی و به دور از اقتباس و تقلید سطحی، نخستین بار در شعر نیمایوشیج پدیدارشد. نیمایوشیج، بیش ازآن که او را پایه گذارشعر نوفارسی به شمارآوریم، بایدنظریه پردازجریانی درشعرنو نام داد که آگاهانه و برپایة بوطیقای شعری، با رویآوری به سوی سمبولیسم اجتماعی، زمینه های تحوّل را در عرصة اندیشه ورزی ایرانی پدیدآورد. کارکردهای سمبولیسم اجتماعی دربیان مفاهیم ژرف، دوری گزیدن از عینیّت گرایی و نزدیک شدن به مفاهیم انتزاعی، ظرفیت بالای عناصرواژگانی زبان درحوزة سمبولیسم اجتماعی، چندگانگی معنایی به مقتضای سرشت شعرفارسی و ژرفابخشیدن به شعر نو فارسی ازطریقِ گرایش های سمبلیستی، ازجمله عوامل رویکردآگاهانه و هوشمندانه نیمایوشیج به سوی سمبولیسم اجتماعی به شمارمی رود. دراین پژوهش که باروش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها از نوع کمّی و کیفی انجام شده، برپایة شناختِ جریان شناسی شعرنو فارسی، تحوّلات شعری آغازگر شعرنو فارسی ازرمانتیسم به سوی سمبولیسم فردی و سپس سمبولیسم اجتماعی و تاثیربافت برون متنی، زمینه های روی گردانی نیمایوشیج ازرمانتیسم و روی آوری به سمبولیسم اجتماعی کاویده می شود. هیچ یک ازشاعران نوپرداز پیرو نیمایوشیج، نه بوطیقای شعری او را داشتند و نه توانایی درنظریه پردازی ادبی تابتوانند همسنگِ او در این عرصه و بااین سطح گستردة کمّی و کیفی درچارچوب سمبولیسم اجتماعی، منظومة شعری بیافرینندآن هم بارنگ وبوی بومی و ایرانی ، موضوعی که تاکنون مغفول مانده است.
In study of trend of modern Persian poetry, social symbolism, along with Iranian innovation and far from superficial adaptation and imitation, appeared for the first time in the poetry of Nima Yoshij. Nima Yoshij, more than being the founder of neo-Persian poetry, should be called a theorizian in New Poetry, which consciously and based on poem poetic, created a field for change in the field of Iranian symbolism. The usage of social symbolism in deep concepts, high capacity of linguistic elements of language,semantic multiplicity according to the nature of Persian poetry and deepening of Persian poetry through symbolic tendencies, are among the factors of Nima Yoshij's conscious and intelligent approach to symbolim. In this research, which has been done by collecting information of library type and data analysis method of quantitative and qualitative type, based on cognition of study of trend, poetic developments of Nima from romanticism to individual symbolism and then social symbolism and the effect of extra-textual texture. It explores social symbolism. In this way, the reflection of culture and thought in the era of Persian poetic modernity on Nima Yoshij's approach to the literary and artistic school and the ritual nature of the new poetry becomes more transparent. None of the new poets following Nima Yoshij, neither poem poetic ,nor the ability in literary theorizing could be equal to him in this field and with this wide range of quantitative and qualitative in the framework of social symbolism, create a poetic system that has remained indigenous .
ملخص الجهاز:
در اين پژوهش که با روش گردآوري اطلاعات از نوع کتابخانه اي و روش تحليل داده ها از نوع کمي و کيفي انجام شـده اسـت ، بر پايه ي شـناخت جريان شـناسـي شـعر نو فارسـي، تحولات شـعري آغازگر شـعر نو فارسـي از رمانتيسـم به سـوي سـمبوليسـم فردي و سـپس سـمبوليسـم اجتماعي و تأثير بافت برون متني، زمينه هاي رويگرداني نيما يوشـيج از رمانتيسـم و روي آوري به سـمبوليسـم اجتماعي کاويده ميشـود.
نظريـه پردازيي کـه بيش از آن کـه در چـارچوب «نظريـه ي شـــعر نو» نمود يـاـبد در زمينه ي بوطيقاي شـعري و نظريه پردازي به مثابه ي زمينه هاي اسـتوار رويکرد نيما به سـوي مکتب سـمبوليسـم اجتماعي با رنگ و بوي ايراني جلوه گر شــده اســت ؛ اما گام هايي که نيما يوشــيج در جاده ي ســمبوليســم اجتماعي برداشــت ، بنا به دلايلي که گفته خواهد شــد، هيچ يک از نوپردازان شــعر نو نيمايي، نتوانســتند سـمبوليسـم اجتماعي را با تمام ويژگيهايي که در شـعر نيما يوشـيج بازتاب يافته اسـت ، پديدار سـازند.
» (فتوحي، ١٣٨٥ :٢٠٨) ازسـوي ديگر، ويژگيهاي مکتب سـمبوليسـم اروپايي به طور کامل در شـعر نوگراي معاصـر ايران ، نيز جايي ندارد و پذيرفته نشـد؛ زيرا رويکرد اصـلي شـاعران معاصـر ايراني، بيان مضـامين احسـاسـي- عاطفي، سـياسـي- اجتماعي و انديشـه هاي شـعري روزگار خود بود و بيشـتر اين شـاعران ، مفاهيم سـمبليک را چندان برنميتابيدند؛ اما به رغم اين موضــوع ، بايد گفت در شــعر معاصــر، نوعي شــعر ســمبوليســم اجتماعي به پيشـگامي نيما يوشـيج رواج يافت و او تک سـتاره ي اين جريان شـعري بود و بنا به دلايلي که گفته خواهد شـد، پيروان نيما يوشـيج نتوانسـتند به شـايسـتگي در چارچوب مکتب سـمبوليسـم اجتماعي، گامي بردارند و شعري بسرايند.