خلاصة:
در قرن بیست و یکم سیاست بین الملل به دنبال تغییر در ساختار، کنشگران و رویهها دستخوش تحول قرار گرفته است. سیر چنین تغییراتی ضمن به نمایش گذاشتن درهم آمیختگی سیاست بین الملل و فضای ماورای جو، قابلیت نظریههای روابط بینالملل را در شرایطی به چالش دعوت میکند که تأثیر تحولات سیاست بینالملل بر پیکره جملگی آن ها نقش بسته است. این مقاله متکی به رویکردی کیفی و روش تحقیق نظری-کاربردی در پی پاسخ به این پرسش است که نظریه های روابط بین الملل در برخورد با سیاست بین الملل متحول شده متأثر از فناوریهای فضایی چه وضعیتی دارند؟ یافتههای پژوهش پس از پرداختن به استراتژی کلان فضایی و رویکرد نظریههای دستهبندی شده در قالب الف) کلاسیک: نوواقع گرایی و نولیبرالیسم، ب)تلفیقی: سازهانگاری و پست مدرنیسم و ج) نوین: پست مدرنیسم و محیط زیستگرایی بیان گر دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد یک دیگر است. بررسی نظریههای منتخب در برخورد با سیاست بینالملل متحول شده ناشی از حضور و فعالیت در فضای ماورای جو بیانگر لزوم تقویت، اصلاح و تعدیل و یا حتی ناکامی آن هاست و تأکیدی است بر ارائه الگوی نظری نوینی که طیفی از بازیگران را در مرکز توجه خود قرار دهد، ساختارهای مادی و غیرمادی را در کنار هم دربرگیرد و فرایندهای ناشی از مجازی شدن واقعیت را مورد توجه قرار دهد که تحولات سیاست بینالملل در قرن بیست و یکم و متأثر از فضای ماورای جو را شکل میدهند.
ملخص الجهاز:
این مقاله متکی به رویکردی کیفی و روش تحقیق نظری-کاربردی در پی پاسخ به این پرسش است که نظریههای روابط بینالملل در برخورد با سیاست بینالملل متحول شده متأثر از فناوریهای فضایی چه وضعیتی دارند؟ یافتههای پژوهش پس از پرداختن به رابطه سیاست و فضای ماورای جوّ و رویکرد نظریههای دستهبندی شده در قالب الف) کلاسیک: نوواقعگرایی و نولیبرالیسم، ب)تلفیقی:سازهانگاری و پستمدرنیسم و ج)نوین: پستمدرنیسم و محیطزیستگرایی بیانگر لزوم تقویت، اصلاح و تعدیل و یا حتی ناکامی آنهاست و تأکیدی است بر ارائه الگوی نظری نوینی که طیفی از بازیگران را در مرکز توجه خود قرار دهد، ساختارهای مادی و غیرمادی را در کنار هم دربرگیرد و فرایندهای ناشی از مجازی شدن واقعیت را مورد توجه قرار دهد که تحولات سیاست بینالملل در قرن بیست و یکم و متأثر از فضای ماورای جوّ را شکل میدهند.
در مقالهای با عنوان« برداشتها از فضا و نظریه سیاست بینالملل» 3 نیز مایکل شیهان چگونگی تأثیر پارادایمهای گوناگون از جمله رویکرد واقعگرایی، لیبرالیسم، پساساختارگرایی و فمنیسم را بر فهم و تعبیر ما از فضا مورد توجه قرار داده است و در نهایت معتقد است، «گرچه نظریههای متعدد روابط بینالملل که امکان بررسی سیاست فضا را دارند به شیوههای متفاوتی امکان فهم فضا را فراهم میکنند اما در نهایت فضا از منظر سه چشمانداز قابل درک است: فضا بهعنوان یک پناهگاه، یک International Relations Theory and Space power Astropolitik, Clasical Geopolitics in the Space Age Perceptions of Space and International Political Theory عرصه، و تهدیدی برای جنگ»((Shehan, 2007: 18.