خلاصة:
بدون تردید بحث اجماع از موضوعات مهم در مباحث فقهی و اصولی است، در این مقاله سعی شده است ابتدا تعریفی از اجماع از لحاظ لغوی و اصطلاحی ارائه کند سپس اجماع را در روایات و پیشینه تاریخی بررسی کند و آنگاه به مبنای شیعه و اهل سنت در اجماع بپردازد. در این مقاله مبنای حجیت اجماع را در شیعه از باب کاشفیت آن از رای معصوم یا دلیل معتبر شرعی دانسته ومبنای اهل سنت را یک دلیل شرعی مستقلی مطرح کرده است. دراین مقاله به اثبات این نکته هم پرداخته است که تمامی اجماعاتی که درفقه شیعه خواه در قالب اجماع مدرکی یا غیر مدرکی یا غیر آن پرداخته حجت و عدم حجت آن فقط در گرو همین کاشفیت است.
ملخص الجهاز:
لکن باید بگوئیم این ادعا و دلیل آن کاملاً مخدوش است همان طور که برخی از علماء مانند مرحوم سید مرتضی ومرحوم تستری آن را مطرح کرده اند به اینکه: اولاً چنین اجماعی در کارنبوده است.
مبنای اجماع در شیعه: بدون ترید عالمان شیعی و اهل سنت در مباحث فقهی و غیر آن در موارد فراوانی به اجماع تمسک کردهاند و یکی از منابع استنباطی را صراحتاً «اجماع» اعلام کرده اند لکن باید گفت این استناد و استنباط از تفاوت مهمی در بین شیعه و سنی برخوردار است.
مرحوم کرا جکی از استادش شیخ مفید نقل میکند که استادش فرمود: اجماع فی نفسه حجیتی ندارد و تمامی اعتبار و حجیت آن به این است که ناشی از امام معصوم باشد (کراجکی، بی تا، 2، 29) مرحوم سید مرتضی که در مباحث فقهی خود به اجماع تمسک کرده و اجماع دخولی را مطرح میکند میفرماید: اجماع در صورتی حجت است که امام(علیه السلام) یکی از مجمعین باشد (علم الهدی، 1409، 2، 610).
مرحوم علامه حلی برای حجیت اجماع استدلال کلامی میکند و می فرماید چون علم امام (علیه السلام) مستند به اجتهاد نیست تا احتمال خطا در آن مطرح باشد لذا اجماع از آن باب حجت است که مستند به امام (علیه السلام) است که دارای مقام عصمت وحقیقت است (علامه حلی، بی تا، 379).
البته در کلمات فقها و اصولین شیعه در کنار کشف از رأی معصوم گاهی سخن از دلیل معتبر دیگر میکنند که در هر دو صورت باز حجت شرعی بر اجماع تمام میشود برخی از فقها مانند حضرت امام خمینی(ره) در مباحث اصولی گفته اند اگر اجماع را کاشف از دلیل معتبر دیگری هم بدانیم باز رضایت امام (علیه السلام) را بدنبال دارد.