خلاصة:
تهدید علیه حکومتها گرچه غالباً سختافزاری و با هدف تغییر ساختار سیاسی بوده است ولی روزبهروز باتوجهبه درک اهمیت عرصه فرهنگ توسط دشمن، جنبه نرمافزاری تهدیدها بیشتر شده است. در این رویکرد فرهنگ بهعنوان یکی از کلان نظامهای اجتماعی که تأثیرات گستردهای بر سایر نظامها از جمله ساختار سیاسی، امنیت و ... دارد، موردتوجه دشمن قرار گرفته و بدینوسیله در عصر حاضر و به طور خاص پس از پیروزی انقلاب اسلامی هجمهها به فرهنگ اسلامی در قالبی سازماندهی شده و هدفمند بروزیافته و عناصر رکنی فرهنگ اسلام را بهمنظور ازبینبردن حاکمیت مکتب اسلام بر جامعه، مورد تهدید قرار داده است. گرچه در اسلام با وجود احکامی از جمله امربهمعروف و نهیازمنکر، نقشی به سزا برای مردم در صیانت از فرهنگ اسلامی تعریف شده ولی باتوجهبه سازمانمند بودن اقدامات بسیاری از مهاجمان فرهنگی، مواجهه با آنها جز با پشتوانه و قدرتی حاکمیتی جهت رصد و حذف ریشههای تهدید قابل تحقق ناست. این در حالی است که باتوجهبه توسعه مفهوم امنیت در عصر حاضر به عرصههای فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و ...، مواجهه با تهدیدات امنیتی عرصه فرهنگ، اضافه بر مواجهه با تهدیدات سخت و نیمهسخت، از وظایف اساسی حکومتها از جمله حکومت اسلامی محسوب میشود. نگارنده با پژوهشی میانرشتهای از نوع تحقیقات تحلیلی - اسنادی با روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، ضمن موضوعشناسی بعد امنیتی عرصه فرهنگ و مؤلفههای مواجهه با تهدید امنیتی، پس از بررسی در منابع فقهی و ادله نقلی و عقلی و بازخوانی الگوی گروههای حسبه، معتقد است همانطور که حکومت اسلامی برای مواجهه با تهدیدهای سخت و نیمهسخت دارای تشکیلاتی منسجم تحت عنوان دستگاه امنیتی اطلاعاتی است، ضروری است برای مواجهه با تهدیدهای نرم نیز به تأسیس نهاد حکومتی امنیت فرهنگی بپردازد که سه نوع مأموریت اساسی را بهعنوان نقشآفرینی حکومت اسلامی برای مواجهه با تهدیدات امنیتی عرصه فرهنگ متصور میسازد.
Though threats against governments have often been of hardware nature aimed at changing the political structure, due to the enemy's awareness of the importance of culture, the software aspect of the threats has increasingly brought into focus. After the victory of the Islamic Revolution, attacks on Islamic culture have systematically taken place and threats against the cultural foundations of Islam have been made to undermine the rule of Islam in society. Despite the fact that some Islamic injunctions like enjoining virtues and forbidding vices can play a big role in safeguarding the Islamic culture, due to the organized nature of most cultural attackers’ endeavors, a serious reaction against them can only be produced with the state support and might that will monitor and eradicate their unfavorable effects. The author, being aware of the significance of the issue of cultural security and indicators of facing cultural threats, has done an interdisciplinary and analytical-documentary research based on library information, reviewing the jurisprudential sources and narrative and intellectual arguments and re-reading Hasbah group models, and has formed the opinion that just as the Islamic State has a cohesive organization called the Intelligence Security Service to deal with hardware threats, it must also organize a state body specialized in tackling the ones happening in the cultural arena.
ملخص الجهاز:
گرچه در اسلام با وجود احکامي از جمله امربه معروف و نهيازمنکر، نقشي به سزا براي مردم در صيانت از فرهنگ اسلامي تعريف شده ولي باتوجه به سازمان مند بودن اقدامات بسياري از مهاجمان فرهنگي، مواجهه با آنها جز با پشتوانه و قدرتي حاکميتي جهت رصد و حذف ريشه هاي تهديد قابل تحقق ناست .
حال باتوجه به اينکه در تهديدات فرهنگي سازماندهي شده ، موضوع هجمه ، عناصر رکني و پراهميت فرهنگ هدف است ، فرد يا افراد مهاجم با تذکر مردمي دست از اقدام برنداشته و تا رسيدن به مطلوب خود که اهانت و هتک حرمت محترمات دين باشد به مسير خود ادامه مي دهد و ازبين بردن ريشه هاي اين سطح از تهديدات نيازمند اقداماتي سازماندهي شده است ، قطعا نقش حکومت اسلامي در مواجهه با اين تهديدات فراتر از اجراي امربه معروف و نهيازمنکر يا تسهيل آن براي مردم خواهد بود چرا که در اين صورت تناسبي بين سطح و گستره تهديدات با راهکار اتخاذ شده وجود نداشته و مطلوب که جلوگيري از منکر و رفع و دفع تهديد فرهنگي است حاصل نمي شود.
مبتني بر همين استدلال است که فقها، در صدد بيان تفاوت هاي اين وظيفه به عنوان يک نهاد حکومتي (که شايد بتوان از آنها به عنوان محتسب نام برد) و به عنوان يک وظيفه فردي (که مجريان را متطوع مينامند) برآمده و تفاوت هايي را بين آن دو ذکر کرده اند که حاکي از نقش حکومت اسلامي در اقدام عليه تهديدات امنيتي عرصه فرهنگ از طريق راه اندازي و مديريت نهادي متخصص و متمرکز در امربه معروف و نهيازمنکر با اختيارات امنيتي است .