خلاصة:
هر فردی حق دارد ءدعوای خود را در محکمه صالح طرح و برای رسیدن به خواسته
خودءاقدامات لازم را بر اساس قوانین موضوعه به عمل آورد.
استرداد دعوا از موارد زوال دادرسی می باشد که تنها از سوی خواهان و طرقی پذیرفته
میشود که احکام خواهان بر او بار می شود.
به نظر می رسد قانون گذار قواعد استرداد دعوا را تنها برای مرحله نخستین مورد پیش
بینی قرار داده است.از این رو در مرحله تجدید نظر ءواخواهی ءفرجام خواهی و اعاده
دادرسی قابل پذیرش نخواهد بود.
در حقوق فرانسه در خواست استرداد دعوا از سوی خواهان در تمامی موضوعات مسموع
است به شرطی که خوانده موافقت نماید.در عین حال هر گاه در زمان استرداد دعوا
خوانده در ماهیت دفاع نکرده و ایراد عدم استماع نیز ننموده باشدءاسترداد دعوا بدون
رضایت است ولی در حقوق ایران چنانچه خواهان بعد از ختم مذاکرات تقاضای استرداد
نماید در صورتی که خوانده با این تقاضا موافق باشد قرار رد رعوا صادر می شود ولی اگر
خوانده موافق نباشد خواهان بایستی از دعوای خود به کلی صرف نظر نماید که در این
فرض قرار سقوط دعوا صادر می شود..
ملخص الجهاز:
در عين حال ،هر گاه در زمان استرداد دعوا خوانده در ماهيت دفاع نکرده و ايراد عدم استماع نيز ننموده باشد،استرداد دعوا بدون رضايت است ولي در حقوق ايران چنانچه خواهان بعد از ختم مذاکرات تقاضاي استرداد نمايد ،در صورتي که خوانده با اين تقاضا موافق باشد قرار رد رعوا صادر مي شود ولي اگر خوانده موافق نباشد خواهان بايستي از دعواي خود به کلي صرف نظر نمايد که در اين فرض قرار سقوط دعوا صادر مي شود..
(زند و حسني ،١٣٩٣ ،١٧٣ ) تعريف قانوني در م ١٠٧ قانون آيين دارسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مقرر شده است : استرداد دعوا و داد خواست به ترتيب زير صورت مي گيرد: الف - خواهان مي تواند تا اولين جلسه دادرسي، دادخواست خود را مسترد کند،در اين صورت دادگاه قرار در دعوا صادر مي نمايد.
ج - استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردي ممکن است که يا خوانده راضي باشد و يا خواهان از دعواي خود به کلي صرف نظر کند در اين صورت دادگاه ، قرار سقوط دعوا صادر خواهد کرد.
تنها کاري که بايد انجام دهد صدور راي باشد ( شمس ،١٣٨٦ ،ج ٢ ،٢٠٠ ( اين امر از اين نظر اهميت دارد که اگر خواهان قبل از ختم مذاکرات دعوا را مسترد کند ديگر نيازي به رضايت خوانده ندارد و خواهان مي تواند بدون قيد و شرط دعوا خود را استرداد کند .