خلاصة:
تغییرات فرهنگی، به معنای تغییر در عقاید، ارزشها، هنجارها، سنن اجتماعی، آداب و رسوم، رفتارها و نمادها، مورد توجه اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است. برخی محیط و تکنولوژی را عامل تغییرات فرهنگی شمردهاند و برخی دیگر، ساختارها، قدرت و اقتصاد را مورد توجه قرار دادهاند. در این پژوهش برآنیم تا ماهیت، عوامل، ابزارها و سازکارهای تغییرات فرهنگی را از منظر علامه طباطبایی بازخوانی کنیم. روش این پژوهش تحلیلی است و مؤلف تلاش میکند مسائل مربوط را به آثار علامه عرضه، و پاسخ را بر مبنای علامه استخراج و تدوین کند. علامه انسان را نوع متوسط و نه نوع اخیر، و حداقل شامل سه نوع انسان طبیعی، اجتماعی و متمدن بالفطره میداند که با سه مدل تعاملی استخدام یکسویه، استخدام متقابل و تعامل مبتنی بر عدالت یا محبت، سه نوع فرهنگ را ایجاد کرده است. از منظر علامه، نخبگان، قدرت، ستیز اجتماعی، کجروی، اشاعه و علم، مهمترین عوامل تغییرات فرهنگی هستند که با دو ابزار اقناع و تقلید و با سازکار تغییر در نیازها، اهداف و شیوههای تأمین آنها، تغییرات فرهنگی را ایجاد میکنند.
ملخص الجهاز:
تغییرات فرهنگی از منظر علامه طباطبایی 1 قاسم ابراهیمیپور 2 مرضیه فخری 3 چکيده تغییرات فرهنگی، به معنای تغییر در عقاید، ارزشها، هنجارها، سنن اجتماعی، آداب و رسوم، رفتارها و نمادها، مورد توجه اندیشمندان بسیاری قرار گرفته است.
علامه طباطبایی معتقد است که نحوه آفرینش انسان وی را قادر ساخته همه چیز و همه کس را در راستای منافع خویش به کار گیرد؛ به طوری که تسلط بر مواد طبیعی و ابزارسازی گسترده و پیچیده، تصرف در گیاهان و سیطره بر جسم و جان و فعالیتهای حیوانات، نهتنها او را قانع نمیسازد، بلکه به تلاش وا میدارد تا سایر انسانها را نیز به خدمت خود درآورد؛ ولی چون توقع خدمت متقابل از دیگران را ميبيند، چارهاي جز بهرهدهي متقابل از طريق ايجاد آداب، رسوم، سنن، قواعد و قوانين ندارد (همو، 1374، ج2: 114) و از اين طريق است که اعتباریات عمومی و فرهنگ شکل ميگيرد.
1. 2 هنجارها از نظر علامه بخش مهمی از اعتباریات اجتماعی، بایدها و نبایدهای زندگی اجتماعی (همو، 1387: 123)، يعني هنجارهاي اجتماعي را شکل ميدهند که بخشي از آنها مهمتر تلقی شده، رعایت نکردن آنها با مجازات اجتماعی رسمی و غیررسمی مواجه خواهد شد و بخشي ديگر به منزله زینت فرهنگ هستند و در لایههای سطحیتر قرار دارند و به همين دليل از سوي بخشی از افراد ناديده گرفته ميشود (همو، 1374، ج6: 524).
عمل که شکل اجتماعیشده رفتار است، از نظر علامه نقش مهمی در شخصیت و فرهنگ افراد دارد؛ زیرا انسان با تکرار یک عمل، موجب تثبیت یک ارزش و شکلگیری یک خلقوخو در خود میشود (همان، ج5 : 439) که بسیاری از عملهای بعدی او را تحت تأثیر قرار میدهد.