خلاصة:
هدف: باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تابآوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در افراد سوءمصرف کننده مواد بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیکهای تخصصی درمان سوء مصرف مواد در شهر مشهد در سال 1399 بود. پژوهش حاضر بر روی 45 فرد در سه گروه طرحواره درمانی (15نفر؛ 20جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار)، رفتاردرمانی شناختی (15نفر؛ 12جلسه؛ جلسه90دقیقه؛ هفته ای یکبار) و کنترل در انتظار درمان (15نفر) انجام گردید. گروهها با استفاده از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی (2001)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و ولع مصرف در دو گروه آزمایش به طور معناداری موثر بودند و رفتاردرمانی شناختی در پس آزمون تاثیر بیشتری بر تاب آوری و ولع مصرف مواد و طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مرحله پیگیری در تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری و ولع مصرف افراد داشت (0/05> P). نتیجهگیری: بنابراین، هر دو روش طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شناختی بر متغیرهای پژوهش در افراد سوءمصرف کننده مواد موثر هستند. اما، طرحواره درمانی اثر موثرتری در پیشگیری از بازگشت نشانگان در درازمدت دارد.
Aim: Due to the increasing prevalence of addiction, the aim of this study was to compare the effectiveness of schema therapy and cognitive behavioral therapy on resilience, cognitive regulation of emotion and drug craving in substance abusers. Method: This study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with a control group waiting for treatment. Participants of this study were substance abusers referring to specialized clinics for the treatment of substance abuse in Mashhad in 1399. The present quasi-experimental study was conducted on 45 individuals in three groups of schema therapy (15 patients; 20 sessions; 90-minute; once a week), cognitive behavioral therapy (15 patients; 12 sessions; 90-minute; once a week) and control (15 patients). Data were analyzed using the cognitive emotion regulation scale (2001), resilience scale (2003), and the substance abuse scale (1995). Data were analyzed using repeated-measures analysis of variance. Results: The results showed that schema therapy and cognitive behavioral therapy had a significant effect on resilience, cognitive regulation of emotion and craving for substance use in the two experimental groups, and cognitive behavioral therapy in post-test had a greater effect on resilience and craving for substance use and schema therapy. In addition, schema therapy had a greater effect on the follow-up stage in cognitive regulation of emotion, resilience and craving substance use (P Conclusion: Therefore, both schema therapy and cognitive behavioral therapy methods are effective on research variables in substance abusers. However, schema therapy is more effective in preventing the recurrence of symptoms in a long time.
ملخص الجهاز:
Fuchs, Glaude, Hansel, Osofsky & 2.
Taylor, Graham, Flatt, Waldherr & 6.
Yang, Xia, Han & Liang 3.
Song, Zilverstand, Gui, Li & Zhou 2.
در حقیقت طرحواره درمانی پروتکلی برای درمان اعتیاد به صـورت مسـتقیم ارائه نمیدهد اما با توجه به این که بر ســـبک های مقابله ای در افراد کار میکند، ممکن اســـت بر کاهش رفتارهای اجتنابی و همچنین ولع مصرف مواد نیز موثر باشد (یانگ ، کلوسک و ویشار٥، ٢٠٠٦).
به عنوان مثال ، نتـایج پژوهش نخعی شـــامحمود، عرب و فرـنام (١٣٩٨) حـاکی از تـاثیر طرحواره درمـانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه افراد وابسته به متادون ؛ کناپیک و اسلانکوا٦ (٢٠٢٠) حاکی از تاثیر طرحواره درمانی بر آســیب شــناســی و ولع مصــرف مواد؛ قندهاری و دهقانی(١٣٩٦) حاکی از تاثیر طرحواره درمانی بر میزان مصـرف متادون ؛ تاپیا ٧ و همکاران (٢٠١٨) حاکی از تاثیر طرحواره درمانی بر نشانگان بالینی زنان مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد بود.
Polak, Meyer, Neale, Reisweber 3.
باتوجه به نقایص و محدودیت های رویکرد درمان شـناختی رفتاری در درمان اختلالات ســوء مصــرف مواد و با توجه به این که عمده تمرکز این درمان بر افکار خودآیند منفی و اصـــلاح آن میباشـــد و تمرکز اصـــلی روش طرحواره درمانی بر تعدیل باورهای بنیادین ناسـازگار افراد اسـت ، پس خلا پژوهشـی در این زمینه وجود دارد، سـوال اصـلی این پژوهش این میباشـد که آیا بین اثربخشـی طرحواره درمانی و رفتاردرمانی شـناختی بر تاب آوری، تنظیم شــناختی هیجان و ولع مصــرف در افراد ســوء مصــرف کننده مواد تفاوت معناداری وجود دارد؟ روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری مطالعه حاضــر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.