خلاصة:
پژوهش حاضر به بررسی درونمایۀ زمان در تصاویر موجود در منظومۀ حماسی آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی، میپردازد. این پژوهش، بر بنیان نظریۀ ژیلبر دوران استوار است. دوران با طبقهبندی تصاویر، آنها را به منظومههای روزانه و شبانه بخش میکند. بخشی از این تصاویر و نمادها ترس از گذر زمان و مرگ را نشان میدهند و بخشی دیگر تلاش برای غلبه بر این ترس را تداعی میکنند. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته با توجه به زیستجهان تخیلی کسرایی در اثر «آرش کمانگیر» سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که کدامیک از تصاویر هنری با ویژگیهای نمادین خود در این اثر، ترس از گذر زمان و وقوع مرگ و نیز تلاش برای غلبه بر این ترس را نشان میدهند؟ نتیجه حاصل از این جستار، بیانگر آن است که هراس از گذر زمان و مرگ در آرش کمانگیر وجود دارد، اما این ترس و اضطراب به غلبۀ ناامیدی و پوچی منتهی نمیشود، بلکه اندیشۀ کسرایی، بیشتر متمایل به منظومۀ روزانۀ تخیلات و با ارزشگذاری مثبت بوده و گواه آن است که شاعر، تصویر مرگ را در تخیل خود تلطیف کرده و بهطور ناخودآگاه با گرایش به نمادهای مثبت، سعی دارد تا بر ترس از گذر زمان چیره شود.
The present study deals with the investigation of the time theme in the images existing in the Arash Kamangir (Arash Bowman) epic epopee written by Siavash Kasraei. The research is based on Gilbert Durand’s theory. Durand divides the images into daily and night epopees by the images classification. Some parts of the images and symbols show the fear of time passage and death and another part associates the attempt to overcome this fear. This research, written in descriptive-analytical method, is trying to answer the question of which of the artistic images with its symbolic features in this work show the fear of the time passage and the death occurrence as well as the attempt to overcome this fear with regard to the imaginative biography of Kasrai in Arash Kamangir’s work. The result of this research indicates that although fear of time passage and death exists in Arash Kamangir, this fear and anxiety do not lead to hopelessness and despair dominance, but the Kasrai thought is more oriented towards the daily epopee of imaginations along with positive valuation and it indicates that the poet softens the death image in his imagination and tries unconsciously to overcome the fear of time passage by the tendency toward the positive symbols.
ملخص الجهاز:
اين پژوهش که به روش توصيفي- تحليلي نگارش يافته با توجه به زيست جهان تخيلي کسرايي در اثر «آرش کمان گير» سعي دارد به اين پرسش پاسخ دهد که کدام يک از تصاوير هنري با ويژگيهاي نمادين خود در اين اثر، ترس از گذر زمان و وقوع مرگ و نيز تلاش براي غلبه بر اين ترس را نشان ميدهند؟ نتيجه حاصل از اين جستار، بيان گر آن است که هراس از گذر زمان و مرگ در آرش کمان گير وجود دارد، اما اين ترس و اضطراب به غلبۀ نااميدي و پوچي منتهي نميشود، بلکه انديشۀ کسرايي، بيشتر متمايل به منظومۀ روزانۀ تخيلات و با ارزش گذاري مثبت بوده و گواه آن است که شاعر، تصوير مرگ را در تخيل خود تلطيف کرده و به طور ناخودآگاه با گرايش به نمادهاي مثبت ، سعي دارد تا بر ترس از گذر زمان چيره شود.
منظومۀ روزانۀ تخيلات نيز دو گروه بزرگ از تصاوير را در مقابل يکديگر قرار ميدهد: گروه نخست با ارزش گذاري منفي بوده و تصاويري است که نشان دهندة ترس زياد از گذشت زمان و فرارسيدن مرگ است و سه صورت نمادهاي ريخت حيواني، ريخت تاريکي و ريخت سقوطي را توليد ميکنند.
مرگ مرگ يکي ديگر از تصاوير سهمناک و اضطراب انگيزي است که مفاهيمي تاريک و تيره چون نابودي و پايان زندگي را به ذهن متبادر ميسازد؛ از اين رو، در اثر کسرايي از مصاديقي شمرده ميشود که دلالت بر ريخت هاي تاريکي دارد.
The Epic of the archer Arash in the Poetry of Siavash Kasraei, Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Sanandaj Branch, Circulation.