خلاصة:
حفظ جانِ خود و دیگران، از مهمّترین واجبات شرعی و بایسته های اخلاقی به شمار میآید؛ در عین حال، گاه حفظ جان دیگران منوط به اقدامات منجرّ به مرگ خویشتن خواهد بود. روایی یا ناروایی چنین اقداماتی، مورد اتّفاق فقیهان نیست و تحت عناوین «ایثار» یا «خودکشی» مورد ستایش یا نکوهش قرار گرفته اند. عمده استدلال ها در این مورد، معطوف به نسبت میان دو آیه از قرآن کریم است. ادلّه عقلی و نقلی دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته اند. در این نوشتار، ضمن نقد استدلال های باورمندان به حرمتِ اقدامات فداکارانه، مبانی نظر دیگر مورد تقویت قرار گرفته است؛ همچنین اصلِ وجود اختلافات دامنهدار در این مسأله، مبنایی برای قائل شدن به روایی آن به دست داده است. تبیین درست مسأله یاد شده، افزون بر ردّ شائبه های پیرامون مشروعیّت اقدامات فداکارانه، الگویی تربیتی و مبتنی بر زیست اخلاق مدار را فراروی جامعه مینهد.
Protecting the lives of oneself and others is one of the key religious and moral obligations. Besides, sometimes saving the lives of others will depend on actions resulting in one’s own death. The validity or invalidity of such actions is not agreed by the jurists and they have praised or condemned them respectively under the headings of “sacrifice” or “suicide”. In this regard, the main arguments are related to the association between two verses of the Holy Quran. In this paper, in addition to criticizing the believers’ arguments for the sanctity of sacrificing deeds, foundations of the other opinion have been strengthened; moreover, the principle of the existence of wide-ranging disputes in this issue has provided a basis for considering its validity. In addition to rejecting the doubts concerning the legitimacy of sacrificing actions, the accurate explanation of the abovementioned issue provides the society with an educational and bio-ethical model.
ملخص الجهاز:
ظاهر سخن برخي از فقيهان نيز در اين مورد قائل شدن به تخصيص لبي آيه ايثار است ؛ يعني مقدم داشتن جان خود بر ديگري وجوب عقلي نيز دارد (نجفي، ١٤٠٤: ٤٣٣/٣٦)؛ اگرچه اين بيان به صورت کوتاه گفته شده ، اما ميتوان آن را چنين تحليل کرد که فارغ از ادله شرعي، عقل حکم به حرمت قتل (خود يا ديگري) مي کند (راوندي، ١٤٠٥: ٢١٦/٤؛ شيخ طوسي، ١٤٠٧: ٣٤٦/٥)؛ چراکه چنين اموري «ظلم » هستند که عقل مستقلا آنها را قبيح بر مي شمارد؛ در حالي که عقل مستقل ، به قبيح بودن مقدم داشتن جان خود بر ديگري حکم نميکند و عقلا نيز چنين کسي را مورد سرزنش قرار نميدهند؛ به بيان ديگر، اگرچه عقل ميتواند حکم به قبح کشتن ديگران کند (جنبه ايجابي و حداقلي اخلاق )، اما جلوگيري از کشته شدن ديگران را به طور مطلق واجب نميداند؛ به ويژه وقتي که چنين کاري موجب مرگ خويشتن شود.
در عين حال ، اگر امر داير ميان تخصيص خوردن يکي از اين دو آيه توسط ديگري شود، باز هم ميتوان جواز اقدامات فداکارانه منجر به مرگ خويشتن را ترجيح داد؛ بدين شرح که مهم ترين دليل مخالفان مشروعيت چنين عملي، استناد به فراز پاياني آيه ١٩٥ سوره بقره است ؛ اگرچه اين بخش از آيه مستقلا بيانگر يک حکم عقلي است و در روايات نيز به همين معناي آن استناد شده ، اما کليت اين آيه از ديدگاه مفسران ، دلالت ديگري نيز دارد؛ توضيح آن که آيات و بخش هاي پيش از ١.