خلاصة:
مساله ی توسعه نیافتگی همواره به عنوان یکی از جذابیت های پژوهشی برای پژوهشگران مطرح بوده است. توسعه نیافتگی یکی از دغدغههای اصلی اصلاحگران و اندیشه ورزان ایرانی دستکم از اوایل دوره قاجار بوده است که منجر به رهیافت ها و دیدگاه های مختلفی در مورد علت یابی آن و نیز ارائه ی راهکارهایی گوناگون برای برون رفت از آن شده است. در این مورد کتابها و آثار متعددی به نگارش درآمده است اما یکی از کتابهایی که به تازگی در همین ارتباط روانه بازار نشر شده است کتاب سبب شناسی توسعه نیافتگی ایران است. بررسی کتاب نشان می دهد که این اثر از سه جنیه ی شکلی، روش شناختی و محتوایی قابل نقد است و هدف از این پژوهش نیز روشن ساختن ضعفها و کاستی کتاب در حوزه های یاد شده است. در مجموع اینگونه به نظر می رسد که کتاب بدون آنکه نوآوری خاصی داشته باشد ، نتوانسته است افق علمی تازه ای در این زمینه بگشاید.
The issue of underdevelopment has always been one of the research attractions for researchers. Underdevelopment has been one of the main concerns of Iranian reformers and thinkers, at least since the early Qajar period, which has led to various findings and perspectives on its cause, as well as offering various solutions to overcome it. Numerous books and works have been written on this subject, but one of the books that has recently been published in this regard is Etiology of Iran’s underdevelopment. The study of the book shows that this work can be criticized from three aspects: form, methodology and content, and the purpose of this research is to clarify the weaknesses and shortcomings of the book in the mentioned domains. All in all, it seems that the book doesn’t have any special innovation and it has not been able to open a new scientific horizon in this field.
ملخص الجهاز:
مسئلۀ توسعه نیافتگی گرچه رنج نامۀ تاریخ معاصر ما محسوب می شود، اما همواره به عنوان جاذبه ای پژوهشی برای محققان و پژوهش گران مطرح بوده است و از دریچه ها و چشم انداز های گوناگون بررسی و ارزیابی و دربارة آن نظریه پردازی شده است.
یکی از کتاب هایی که در سال 1399 دربارة این مقوله منتشر شد کتاب سبب شناسی توسعه نیافتگی در ایران نوشتة احمد آل یاسین است که باتوجه به کاستی های شکلی، روشی، و محتوایی، موضوع همین مقاله است و کوشش می شود تا به شکلی منصفانه و روش مند نقد و ارزیابی شود.
3. نقد نویسنده و معرفی اجمالی اثر او می دانیم که شرط لازم برای ورود به هر حوزهْ برخورداری از دانش و تخصص لازم است، اما بررسی اجمالی کارنامۀ علمی و تجارب احمد آل یاسین، مؤلف کتاب، نشان می دهد که نام برده دانش آکادمیک در زمینۀ تاریخ نداشته و طبعاً با روش تحقیق در تاریخ نیز آشنا نبوده است.
بااین حال، اثر جدید آل یاسین (سبب شناسی توسعه نیافتگی ایران) برخلاف آثار پیشین این نویسنده، دقت علمی کافی را ندارد، زیرا نویسنده در قلمرویی گام گذاشته که احاطه بر آن نیازمند دانش و تخصص لازم است و این عرصه طبیعتاً برای مؤلف کتاب تاحد زیادی ناشناخته بوده است.
در این جا برای نمونه به ذکر دو مورد در یک صفحه اشاره می شود: نمونة اول: دربارة رنسانس در کتاب سبب شناسی توسعه نیافتگی ایران این گونه آمده است: «جنبشی فرهنگی که آغازگر دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت های هنری در اروپا یا گذار از قرون وسطا بود» (همان: 166).