ملخص الجهاز:
"پس براستی تخیل آزاد یعنی چه؟و این آزادی،آزادی از چیست؟ این آزادی تخیل نیز گریزگاهی است که انسان امروز برای فرار از تعهداتی که ملازم با ذات و حقیقت وجود انسان است، یافته و اگرنه،براستی کدام اثر هنری است که مبین یک عقیده خاص نباشد؟ «هنر برای هنر»عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بینیاز از دین و حکمت و تعهد،در خود هنر معنا کند، اما مگر این کار ممکن است؟آیا هنرمندان به خود اجازه نمیدهند که در همهء مسائل عالم وجود اظهارنظر کنند؟آیا اعتقادات هنرمندان نسبت به آفرینش جهان،انسان،اخلاق، اجتماع و یا سیاست در آثارشان ظهور نمییابد؟ شاید در بعضی از انواع موسیقی و یا معدودی از سبکهای نقاشی مدرن که توانستهاند به آبستراکسیون خالص و یا فرمالیسم محض دست پیدا کنند،معنای هنر برای هنر تا حدی محقق شده باشد،اما از این استثنائات گذشته،در کدام یک از هنرها امکان وفادار ماندن به این شعار-هنر برای هنر-موجود است؟آن هم در عصری که هنر به تمامی در خدمت تبلیغات تجارتی و یا سیاسی است.
و آفیش فیلمهای سینمایی کار کنند،اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزمآوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان میآید،روی ترش میکنند که:نه آقا،قبول سفارش هنر را میخشکاند!این کدام هنر است که برای پروپا گاند تجارتی فوران میکند اما برای عشق به خدا، نه؟آیا هنرمند با این انتخاب،نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟حال آنکه آزادی حقیقی تها در عشق به خدا است و هنر آنگاه حقیقتا آزاد میشود که غایتش«وصول به حق»باشد؛ هنر برای وصول هب حق: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است هنر اگر برای هنر نباشد،برای هیچ چیز دیگری هم نباید باشد جز عشق به خدا،چراکه هرتعلقی جز این،وزر و وبال و غل و زنجیری است بر گردهء روح که او را به زمین میچسباند."