خلاصة:
هدف این پژوهش، تدوین و ارزیابی آسیب شناس عوامل فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق از دیدگاه صاحبنظران در کشورهای رو به توسعه (نمونه موردی- زنان منطقه یک تهران) میباشد. پژوهش از نظر داده و اطلاعات از نوع کیفی و از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی اکتشافی با تکنیک دلفی میباشد. حجم جامعه آماری و نمونه آماری، شامل 30 نفر صاحبنظران و خبرگان دانشگاهی حوزه فرهنگی بصورت هدفمند انجام پذیرفت. در این پژوهش از تکنیک دلفی (اخذ نظر کارشناسی)، با ابزار پرسشنامه و مصاحبه از صاحبنظران و خبرگان، جهت اخذ و تدوین اعتبار و روایی محتوایی عوامل و مولفههای فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق زنان در منطقه یک تهران صورت گرفت. یافتههای کیفی پژوهش با عنایت به اجماع نظر صاحبنظران در زیر مجموعههای هر یک از11 عوامل و مولفههای (فناوری اطلاعات و ارتباطات، رسانه، آموزش و تحصیلات، تهاجم فرهنگی، تضاد فرهنگی، سبک زندگی، تجملات زندگی شهری، مهاجرت، گردشگری، اعتقادات مذهبی، نابرابری)، بصورت تدوین آسیب شناسی تمامی عوامل فرهنگی زمینه ساز گسترش طلاق زنان در قالب رویکرد آسیب شناسی (رفتاری، ساختاری، زمینهای)، و ابعاد مولفههای منظومهای (فرد، خانواده، دولت، جامعه)، تدوین و نهایی گردید و زمینه تدوین پرشسنامه محقق ساخته برای پژوهشهای کمی و کیفی (آمیخته) آتی پژوهشگران این حوزه را فراهم نمود.
The purpose of this study is to compile and pathologically evaluate the cultural factors underlying the spread of divorce from the perspective of experts in developing countries (case study - women in region one of Tehran). The research is qualitative in terms of data and information and applied in terms of purpose and exploratory descriptive in terms of method with Delphi technique. The size of the statistical population and the statistical sample, including 30 experts and academics in the field of culture, was done purposefully. In this study, the Delphi technique (obtaining expert opinion), with the help of a questionnaire and interviews with experts, was conducted to obtain and compile the validity and content validity of cultural factors and components underlying the spread of women's divorce in District One of Tehran. Qualitative findings of the research with regard to the consensus of experts in the subset of each of the 11 factors and components (information and communication technology, media, education, cultural invasion, cultural conflict, lifestyle, urban life luxuries, migration, tourism, Religious beliefs, inequality), in the form of pathology of all cultural factors underlying the spread of women's divorce in the form of pathology approach (behavioral, structural, contextual), and the dimensions of systemic components (individual, family, government, society), formulated and It was finalized and provided the basis for the development of a researcher-made questionnaire for future quantitative and qualitative (mixed) research of researchers in this field.
ملخص الجهاز:
يافته هاي کيفي پژوهش با عنايت به اجماع نظر صاحب نظران در زير مجموعه هاي هر يک از١١ عوامل و مولفه هاي (فناوري اطلاعات و ارتباطات ، رسانه ، آموزش و تحصيلات ، تهاجم فرهنگي، تضاد فرهنگي، سبک زندگي، تجملات زندگي شهري، مهاجرت ، گردشگري، اعتقادات مذهبي، نابرابري)، بصورت تدوين آسيب شناسي تمامي عوامل فرهنگي زمينه ساز گسترش طلاق زنان در قالب رويکرد آسيب شناسي (رفتاري، ساختاري، زمينه اي)، و ابعاد مولفه هاي منظومه اي (فرد، خانواده ، دولت ، جامعه )، تدوين و نهايي گرديد و زمينه تدوين پرشسنامه محقق ساخته براي پژوهش هاي کمي و کيفي (آميخته ) آتي پژوهشگران اين حوزه را فراهم نمود.
(1392 فرهنگ و آسيب شناسي فرهنگي، اجتماعي: فرهنگ ؛ به اعتقاد تايلور فرهنگ يا تمدن با مفهوم گسترده اي که در قوم نگاري دارد، مجموعه پيچيده اي از دانش ها، باورها، هنر، اخلاقيات ، حقوق ، آداب و رسوم و ديگر عادات و تواناييهايي است که انسان به عنوان عضو جامعه داراست (کوزر و روزنبرگ ، ١٣٨٧) گي روشه ، فرهنگ را چنين تعريف ميکند: فرهنگ مجموعه به هم پيوسته اي از شيوه هاي تفکر، احساس و عمل است که کم و بيش مشخص است از جانب تعداد زيادي از افراد فراگرفته شده ، بين آن ها مشترک و به دو شيوه عيني و نمادين به کار گرفته ميشود تا اين اشخاص را به جمعي خاص و متمايز مبدل سازد (روشه ، ١٣٧٩).
A longitudinal study of marital problems and subsequent divorce, Journal of marriage and family.