خلاصة:
تاریخنگاری علمی که پس از تحولات روششناسی و پیشرفتهای حوزۀ نظری تاریخ، از غرب آغاز شد، بینش و روش مورخان را ارتقا داد و اصول تازهای برای تاریخپژوهشی بنیان نهاد. مورخان معاصر ایرانی نیز با الهام از این پیشرفتها، آثاری با چهارچوبهای جدید علمی پدید آوردند، ازجمله سیدجعفر شهیدی، با وجود خاستگاهی حوزوی و سنتی توانست از دستاوردهای جدید علم تاریخ در حوزههای پژوهشی تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی امامان شیعه(ع) بهره گیرد. مسئلۀ محوری پژوهش حاضر بررسی و تبیین اصول تاریخپژوهی در آثار این مورخ برای پاسخ به این پرسش است که مؤلفههای تاریخنگاری شهیدی چیست و آیا میتوان آنها را روشمند و علمی دانست. به نظر، شهیدی در مقام مورخی مسلمان و شیعۀ معتقد متأثر از تغییرات اجتماعی و برای پاسخ به دغدغههای شخصی و نیازهای عصری، درصدد بوده ضمن قرائتی تازه از تاریخ اسلام، از حیات پیشوایان دینی نیز بهمنزلۀ الگوهایی انسانی و اخلاقی، تصویری تاریخی و به دور از شوائب، اوهام و زوائد ارائه کند؛ این کوششها با هدف تقویت و ترویج دین و اخلاق، بهنوعی «تاریخنگاری دینی» منجر شده است. تاریخنگاری این مورخ واجد مؤلفههای روششناسی مهمی همچون جرحوتعدیل علمی و انتقادی روایتها، تلاش برای تبیین تاریخی و روشمند برخی انگارههای عقیدتی، بهرهگیری نسبی از رویکردها و مبانی سایر علوم برای ارائۀ تحلیلهای جامع و نقد آرا برخی نویسندگان مسلمان و مستشرقان است. شهیدی بهعنوان مورخی ادیب تلاش کرده است اصول پیشگفته را بهصورت علمی و روشمند، با ادبیاتی گویا و مبتنی بر گفتوشنودِ پرسشمحورانه با سوژههای تاریخی به کار بندد، گرچه در موضوعاتی نیز از توصیفات سنتی فراتر نرفته و بینشی متکی بر ستون شریعت و تحتتأثیر انگارههای عقیدتی دارد، با این وصف شاید بتوان او را تاریخنگاری «نوسنتگرا» به شمار آورد.
Beginning in the West after the development of methodology and theoretical results in history, scientific historiography promoted the insights and methods of historians. It established new principles for the history of research. Inspired by these developments, contemporary Iranian historians also created new scientific frameworks, including Seyed Jafar Shahidi. Despite his theological and traditional origins, he benefited from the recent achievements of history in the fields of research on Islamic history and the life history of Shiite Imams. The present study mainly aims to study and explain the principles of historiography in Shahidi’s works to find the components of his historiography and answer whether they can be considered methodological and scientific. As a Muslim and Shiite historiographer, Shahidi believes to be influenced by social changes and responding to personal concerns and modern needs. Away from clutter, delusions, and excesses, these efforts have led to a kind of “religious historiography” aimed at strengthening and promoting religion and morality. Shahidi’s historiography has important methodological components such as the scientific and critical modification of narratives, the attempt to historically and methodologically explain some ideological ideas, the relative use of approaches and foundations of other sciences to provide comprehensive analysis and critique of the views of some Muslim or Orientalist writers. Shahidi tried to apply the aforementioned principles scientifically and methodologically as a literary historiographer, with expressive literature based on interrogative dialogue with historical subjects. However, in some respects, he does not go beyond traditional descriptions and has a strong religious influence; he may be considered a “neocentrist” historiographer.
ملخص الجهاز:
به نظر، شهیدی در مقام مورخی مسلمان و شیعة معتقد متأثر از تغییرات اجتماعی و برای پاسخ به دغدغه های شخصی و نیازهای عصری ، درصـدد بوده ضمن قرائتی تازه از تاریخ اسلام ، از حیات پیشوایان دینی نیز به منزلـة الگوهـایی انسانی و اخلاقی ، تصویری تاریخی و به دور از شوائب ، اوهام و زوائد ارائه کند؛ ایـن کوشش ها با هدف تقویت و ترویج دین و اخلاق ، به نوعی «تاریخ نگاری دینـی » منجـر شده است .
پـس از حـصول نتیجه ، مبانی تاریخ نگاری و اساس تحلیل هایش را نیز به طور شفاف اعلام کند و در نهایـت بـا پشتوانة استدلال ها و عقل تاریخی و بر اساس داده های مستند، روایت هـایی دقیـق ارائـه دهـد (نک : مفتخری ، ٧١:١٣٩٠-٧٦) شهیدی متأثر از علایق و خاستگاه خود به عنوان یک مورخ حـوزوی مـسلمان در ارزیـابی رویدادها و شخصیت ها به ویژه در ساحت گفتمان شیعی ، فارغ از عقاید کلامی نیست و تاحدی از آنها تأثیر می پذیرد.
برای تحقق این هدف ، مدام به منابع دست اول و موثق تاریخی ارجاع می دهد و در پذیرش روایات آنها سخت گیری می کند، بـه بررسـی همه جانبة محتوا و افراد و جریان های حاضر در روایت مـی پـردازد، بـافتی کـه روایـت در آن تولید شده و تأثیر عناصر زمانی مکانی را در نظر می گیرد(نک : شـهیدی ،٥:١٣٨٥)، بـا پرسـش و پاسخ مداوم در برخی روایات و حتی متواترات تشکیک می کنـد، روایـت هـا را بـا قرینـه هـای خارجی تطبیق می دهد و در نهایت از عقل اعتقادی تسلیم شدنی و متکلمانه فاصله مـی گیـرد و تلاش می کند عقل انتقادی تاریخی را در تحلیل هایش به کـار بنـدد و جانـب انـصاف را فـرو ننهد(نـک : شـهیدی ،١٣٨٨: ١٧١؛ همـان ،١٣٢٧ :١/ ٨-٧).