خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل اخلاق سیاسی از دید خواجه نظام الملک طوسی و خواجه نصیر الدین طوسی به روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. سه نظریهای که پژوهشگر در این پژوهش مورد استفاده قرار داده، نظریات غایتانگار، وظیفهگرا و فضیلت محور بودند. بدین صورت که با بهرهگیری از این نظریات، متناسب با نیازهای تئوریک پژوهش حاضر، به تدوین چارچوبی نظری برای قالب بندی مباحث پرداخته شد. مواضع و دیدگاههای این دو اندیشمند درمورد تعریف اخلاق سیاسی، جامعه مدنی، اقسام اجتماعات مدنی و عوامل ثبات اجتماعات مدنی در قالب سه نظریه یادشده غایتانگار، وظیفهگرا و فضیلت محور مورد بحث قرارگرفته است
The present study aims to analyze political ethics from the perspective of Khajeh Nizam-ol-Molk Tusi and Khajeh Nasir al-Din Tusi by qualitative content analysis. The three theories used by the researcher in this study were goal-oriented, task-oriented, and virtue-oriented. Thus, by using these theories, in accordance with the theoretical needs of the present study, a theoretical framework for formatting the topics was developed. The positions and views of these two thinkers on the definition of political ethics, civil society, types of civil society and the factors of stability of civil society have been discussed in the form of these three theories: goal-oriented, duty-oriented and virtue-oriented.
ملخص الجهاز:
٧-تعريف فلسفه سياسي از منظر خواجه نظام الملک و خواجه نصير: محقق طوسي حکمت رادرعرف اهل معرفت چنين تعريف مي کند: «دانستن چيزها چنان که باشد و قيام نمودن به کارها چنان که بايد به قدر استطاعت تا نفس انساني به کمالي که متوجه آن است ، برسد» يعني علم به حقايقي که «هست » و بودنشان به قيام انسان بر آن ها نيست و عمل به آن چه عمل کردني است و وجود آن ها با عمل حاصل مي شود، به شرط آن که بر حسب طاقت و توانايي بشري جهت چنين عملي از نقصان به کمال باشد.
هم چنين به جعل قوانيني مي پردازد که جامعه مدني را به جامعه مطلوب حکيم تبديل کند؛ جامعه اي که در آن افراد، متخلق به فضايل شده و ساختارها، سازمان ها و نهادها به منظور تحقق فضايل سامان يافته اند و لازمه آن ، اين است که وي بايد به «حسن و قبح » هاي عقلي و تمام «حسن و قبيح » هاي آن آشنا بوده تا قانون مندي وي از مصالح مدني ، مطابق با واقع باشد؛ بنابراين ، محقق طوسي حکمت مدني را چنين تعريف مي کند: «نظر بود در قوانيني کلي که مقتضي مصلحت عموم بود از آن جهت که به تعاون متوجه باشند به کمال حقيقي (اشتراوس ، ١٣٩٤: ٨٩) پس تعريف قوانيني که فيلسوف سياسي در مقام وضع آن ها است ، چند ويژگي دارد: ١) تأمين کننده مصالح افراد اجتماع است ، نه ضلالت و گمراهي آنان ؛ چه آن قوانيني که به طور مستقيم به جعل مصالح مي پردازد و چه آن ها که نتيجه شان مصالح عامه را در پي دارد، همگي مصالح افراد را تأمين مي کنند.
J. , in the moral law(1972) (London, Hutchinson university library, 1972) -Pincoffs, ed(1986) Quandaries and virtues, (university Press of kansan, 1986) -Schroeder, Mark(2010) Non Cognitivism In Ethics, By Routledge, New York.