خلاصة:
هدف این پژوهش، تبیین ابعاد سقف شیشهای فراروی مدیریت بانوان در ورزش است که از پارادایم تفسیری و منطق استقرایی با رویکرد کیفی تبعیت میکند. با استفاده از شیوۀ فراترکیب، مطالعات 10 سال اخیر از پایگاههای اطلاعاتی متنوع به دو زبان انگلیسی و فارسی، درمجموع 163 مطالعه استخراج شد. معیار ورود پژوهشها برای تحلیل، پیروی از پرسش اصلی پژوهش، استفاده از مصاحبه جهت جمعآوری اطلاعات، وجود مشارکتکنندگان مشخص، استفاده از اشباع نظری برای تعیین مشارکتکنندگان و کاربرد کدگذاری جهت تجزیه و تحلیل است. درنهایت 8 مطالعه با احراز معیارهای لازم، انتخاب و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، بررسی و تحلیل شدند. پژوهش حاضر مبنی بر سقف شیشهای مدیریت بانوان در ورزش، از 5 مقولۀ اصلی و 14مقولۀ فرعی تشکیل شده است. مقولههای اصلی شامل: غالب بودن فرهنگ مردسالاری در جامعه، نبود اعتمادپذیری در جامعه به توانمندی بانوان، بیتوجهی به سیاستگذاری کلان در توسعۀ ورزش بانوان، عزتنفس پایین بانوان در توسعۀ ورزش و ناسازگاری محیط شغلی و شخصی بانوان است. نظر به ابعاد سقف شیشهای مدیریت بانوان در ورزش، معیارهای انتخاب احراز پستهای مدیریت در سازمانهای ورزشی بهدلایل فرهنگی و فردی منصفانه نیست. با انجام مطالعات وسیع باید مفاهیم ساختاری در این زمینه اصلاح شود تا نگرشها نسبت به بانوان و توانمندیهای آنان تغییر یابد.
The purpose of this study is to explain the dimensions of glass ceiling on women's management in sports. The present study follows the interpretive paradigm and inductive logic with a qualitative approach. Using a combination of previous studies in the last 10 years, a total of 163 studies have been extracted from various databases in both English and Persian. The criteria for entering research for analysis closely follow the main question of the research. They entail using interviews to gather information from specific participants, using theoretical saturation to determine the participants themselves, and using coding for analysis. Finally, eight studies are selected with the necessary criteria, and analyzed using content analysis technique. The central category of the present study, based on the glass ceiling of women's management in sports, is consisted of five main categories and 14 sub-categories. The main categories include: prevalence of patriarchal culture in society, lack of trust in society in women's empowerment, disregard for macro-policies in the development of women's sports, women's low self-esteem in the development of women's sports, incompatibility of women's work, and personal environment. Given the dimensions of glass ceiling of women's management in sports, the criteria for selecting management positions in sports organizations are not fair for cultural and personal reasons. Extensive studies in this field should be conducted to change the attitudes toward women and their capabilities.
ملخص الجهاز:
خطيبي و همکاران (۱۳۹۹) در پژوهشي موانع و راهکارهـاي توسـعة منـابع مـالي ورزش بـانوان در ايران را بررسي کردند و يافته هاي اين پژوهش ، چهار مانع براي توسعة ورزش بانوان عنوان کـرده اسـت که شامل موانع ساختاري ، مديريتي ، فرهنگي -اجتماعي و سياسي -حقوقي بوده است .
موسوي راد و همکاران (۱۳۹۵) اولويت بنـدي موانـع مديريت زنان در ورزش به روش تحليل سلسله مراتبي (AHP) را مورد پژوهش قرار دادند و نتايج نشـان داد موانع حضور بانوان در پست هاي مديريتي سازمان هاي ورزشي نبـود شـرايط مسـاوي بـين بـانوان و مردان براي رشد در سازمان ها و نبود اعتماد به بـانوان در فرهنـگ ايـران بيشـترين اشـاره را در ميـان مصاحبه شوندگان داشتند.
ولچ ۱۵، سيگل و هاردين (۲۰۲۱) در پژوهشي تجربيات حرفه اي و چالش هـاي مـديران بانوي اقليت قومي را بررسي کردند که يافته ها حاکي از آن است کـه همچنـان کليشـه هـاي جنسـيتي مردانه در سازمان هاي ورزشي وجود دارد و اين پژوهش به دنبال ارائـة بينشـي جهـت کمـک بـه بهبـود عدالت اجتماعي ، حذف موانع و حذف رفتارهاي کليشه اي منفي عليه بانوان است ( :٢٠٢١ ,Welch et al ٢٠).
Kara, Colakoglu & Ogut سيمونس ۲۰ (۲۰۱۱) در تحقيقي بانوان در موقعيت هاي مديريتي برتر در صنعت ورزش ، شکستن موانـع و کليشه ها را بررسي کرد و نتايج بيانگر آن بود که بانوان بر موانع پيشرفت شـغلي شـان کـه در گذشـته ايجاد شده ، غلبه کرده اند و امـروزه بـانوان بيشـتري در نقـش هـاي مـديريتي در صـنعت ورزش موفـق هستند(١ :٢٠١١ ,Simmons).