ملخص الجهاز:
"1-«زرمشت افشار»:یکی نمونه از مواردی که منتقد برای بررسی،از کتاب«سراچهء آوا و رنگ» برگزیده چنین است:«ص 146 شماره 28:یکی از شگفتیهای دربار خسروپرویز ترنج زر بوده است،ترنج زر،ترنجی بوده است از زر دست افشار که این شهریار آن را همچون دستبوی در دست میگرفته و میافشرده است».
وی در نقد این نمونه چنین نوشته است:«در دست داشتن ترنج یا به زرین آیینی است کهن که در نزد بزرگان پیش از انوشیروان نیز دیده میشود به طوری که فردوسی دربارهء رستم،اسکندر و قباد گوید: «بیامد بر آن کرسی زرتشت پر از خشم،بویا ترنجی به دست سکندر بیامد ترنجی به دست ز ایوان سالار چین نیم مست بهیی تناور گرفته به دست دژم خفته بر جایگاه نشست» از این نمونه چنین برمیآید که منتقد گرامی، شگفتی آقای دکتر کزازی را از زر مشت افشار خسروپرویز بیدلیل پنداشته و از نظر ایشان آن ترنج زر نه تنها عادی بلکه به دست گرفتن و فشردن آن نیز یک آیین کهن بوده است!"