خلاصة:
متیو لیپمن، پردازشگر مفهوم فلسفه برای کودکان، عنوان فلسفه را در برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان، متفاوت از برداشت عمومی فیلسوفان از این واژه انتخاب کرده است؛ تا جایی که میتوان اذعان نمود که این مفهوم اساساً در سپهر معنایی فلسفه قرار نمیگیرد و یا بسیار کموسعتتر از آن است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی ـ تحلیلی، برنامه فلسفه برای کودکان را در ارتباط و در تراز با جایگاه و مرتبه دانش فلسفه با تأکید بر دو مٶلفه معنا و موضوع فلسفه بررسی نماید. همچنین از دیدگاه تربیت اسلامی که نظام تربیتی در کشور ما به تأسی و تأثیر از آن صورت میگیرد، ضرورت یا عدم ضرورت آموزش فلسفه به کودکان و نیز اولویت آن را بررسی کند. نتایج نشاندهنده آن است که معنا و موضوع فلسفه در «فلسفه برای کودکان» با معنا و موضوع رایج آن در دانش فلسفه که موجود بما هو موجود است، تفاوت دارد. موضوع فلسفه در فلسفه برای کودکان از سطح موضوعات و مسائل محیط طبیعی و اجتماعی فراتر نمیرود؛ چرا که در این برنامه، تأکید بر عدم رسیدگی به موضوعات و مسائل متافیزیکی است. حال آنکه متافیزیک و مسائل آن از جمله موضوع خدا، از موضوعات اساسی در فلسفه بوده و تربیت اسلامی نیز بر مدار آن استوار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان میدهد که در تربیت اسلامی، دستور و توصیه مستقیمی به آموزش فلسفه برای کودکان وجود ندارد. اما از سوی دیگر، فلسفیدن به وسیله کودکان نهی نیز نشده است. با این حال، اولویت آموزشها در تربیت اسلامی، آموزش فلسفه نیست؛ بلکه اولویت با آموزش اصول، عقاید، آداب و اخلاق اسلامی و تأدیب کودکان است. بدینسان فلسفه برای کودکان در اولویت نظام تربیت اسلامی قرار نمیگیرد.
Matthew Lipman, the founder of the concept of philosophy for children, has selected the title of philosophy in the philosophy educational program for children different from the general philosophers’ understanding (perception). As far as it can be said that this concept basically cannot be situated in the semantic sphere of the philosophy or it is to a more limited extent than it. The present note with the descriptive-analytic method aims to study the philosophy program for children in relation to and at the level with the position of the philosophy science with emphasizing two components of meaning and subject of philosophy. Also, from the point of the Islamic teaching which teaching system of our country with following and influence of it is formed, it examines its necessity or unnecessity of philosophy teaching for children and its priority, too. The result shows that the philosophy meaning and subject matter in “philosophy for children” is different from its current meaning and subject matter in philosophy science which is being qua being. The subject matter of philosophy in philosophy for children is not going beyond the natural and social environment. Because this program emphasizes not paying attention to metaphysic subjects and issues. While metaphysics and its issues such as the issue of God have been of the basic subjects and it is the pivot of Islamic education. Also, the outcomes of the research show that there is no direct recommendation and order for philosophy teaching in Islamic education. But from the other side, it is not prohibited philosophizing. However, the priority of teachings in Islamic education is not philosophy teaching; the priority is to teach. but the priority is to teach the fundamental beliefs of Islam, religious beliefs, Islamic ethics and manners and training children. Therefore, philosophy for children is not in priority in the Islamic educational system.
ملخص الجهاز:
بنابراین آنچه به عنوان مسئله در اینجا بروز مینماید، این است که با وجود نقاط افتراقی که میان مبانی فلسفی و فکریِ برنامه فلسفه برای کودکان و مبانی تربیت اسلامی وجود دارد، برنامه فلسفه برای کودکان در قالب همان نسخۀ تولیدشده در جامعه مبدأ و با همان محتوا و روش، بیکم وکاست در جامعه مقصد که از لحاظ مبانی فکری و اعتقادی متفاوت است، به کار گرفته میشود.
با نظر به مسئله یادشده، سٶالات این پژوهش عبارتاند از اینکه: چه تفاوتی میان مفهوم و موضوع فلسفه در «فلسفه برای کودکان» و «دانش فلسفه» وجود دارد؟ آیا در تربیت اسلامی، توصیه و دستوری برای آموزش فلسفه به کودکان وجود دارد؟ تکلیف نظام تربیت اسلامی در برابر چنین برنامهای چیست؟ 2.
کاری که لیپمن تحت عنوان آموزش فلسفه برای کودکان کرده است، همچون جان دیویی 2 در واقع ابتدا نقد روشهای سنتی و معمول در نظامهای تعلیم و تربیت متداول بوده که وی این کار را در کتاب تفکر در تعلیم و تربیت 3 انجام داده است.
آنچه این مدعا را ثابت میکند، ملاحظه موضوعاتی است که عموماً در کتب فلسفی به آنها پرداخته میشود؛ افزون بر اینکه لیپمن سن کودکان را برای آموزش فلسفه از 3 تا بالای 16 سال به حساب آورده است (Fisher, 1998: 28).
اما اینکه آیا اساساً آموزش فلسفه برای کودکان در ایران که نظام تربیتی در آن به تأثیر و تأسی از نظام تربیت اسلامی عمل میکند، ضرورت دارد یا نه؟ پاسخ تربیت اسلامی به این سٶال، نه مثبت است و نه منفی.