خلاصة:
این پژوهش تفسیرهای دانشجویان از نوگروی در دینداریشان را از طریق مراجعه به بطن زندگی دینی روزمرۀ آنان مورد مطالعه قرار داده است. نوگروی دینی بر اساس مدلهای لافلند، کانتر و رمبو و با استفاده از روش تحلیل روایت بررسی شده است. به این منظوربا 31 نفراز دانشجویان دانشگاه تهران با رعایت تکنیک اشباع نظری مصاحبۀ نیمهساخت یافتۀ روایی به عمل آمد. مصاحبههای انجامشده، نهایتاً در روایتهای فردی و همچنین یک روایت کلی خلاصه شد و مورد تحلیل تماتیک قرار گرفت. یافتههای این پژوهش از بروز عارضۀ تغییر در حیات دینی دانشجویان حکایت می کند. روایتهای دانشجویان از زندگی دینی خویش حاوی نکاتی اساسی در خصوص ابعاد دینداری است و نشان میدهد تمامی آنان تحت تأثیر تغییرات فردی و محیطی دینداری خود را مورد بازاندیشی قرار دادهاند. جهت نشاندادن این تغییر، مصاحبهها به سه بازۀ زمانیِ «حیات دینی پایدار»، «بحران در حیات دینی» و «نوگروی دینی» تفکیک شده و مهمترین مضامین هر مرحله، بیرون کشیده شد. سه مضمون بنیادین بدست آمده عبارتنداز «دینداری به مثابه امری پیشینی»، «بحران هویت دینی» و «دینداری به مثابه امری پسینی». در نهایت باید گفت روایت کلی دانشجویان از نوگروی دینی خویش حاکی از درکی پسینی از دینداری است. در میان آنان نوگروی همچون چرخشی اجتماعی-روانی درک و تفسیر شده است که بر بستر تاریخیِ حیات دینیشان قابل تحلیل است.
This paper aims to investigate students' interpretations of the emergence of religious modernness by referring to the pith of their daily religious life. Religious modernness has also been studied based on Lapland, Kanter and Rambo models. The method used in this research is narrative analysis. Among the students of the University of Tehran, a semi-structured narrative interview was conducted with 31 of them using the theoretical saturation technique. The interviews were finally summarized and analyzed thematically in individual narratives as well as a general narrative. The findings of this study show the occurrence of a complication of change in the religious life of students. Students' narratives of their religious lives contain basic points about the dimensions of religiosity, which show that all of them have been affected by individual and environmental changes and have finally rethought their religiosity. To illustrate this change, the interviews were divided into three time periods: "sustainable religious life", "crisis in religious life" and "religious modernness ", and the most important topics of each stage were extracted. Three fundamental themes were extracted from each of the three stages, including "religiosity as a priori", "crisis of religious identity" and "religiosity as a posteriori". Also, students' understanding and interpretation of religious modernity indicate a clear and decisive understanding. Finally, it should be said that the general narrative of students about their religious modernity indicates a posteriori understanding of religiosity. Among them, modernity is understood and interpreted as a socio-psychological turn that can be analyzed on the historical context of their religious life.
ملخص الجهاز:
نوگروی دینی به مثابه چرخش اجتماعی-روانی (تحلیل روایت تجربۀ زیستۀ دانشجویان دانشگاه تهران) اعظم امینی، 1 محمدباقر تاجالدین، ** سید محمود نجاتی حسینی *** کدارکید: 0000-0003-1607-6264 کدارکید: 0000-0001-7684-1031 کدارکید: 0000-0002-0139-2793 چکیده این پژوهش تفسیرهای دانشجویان از نوگروی در دینداریشان را از طریق مراجعه به بطن زندگی دینی روزمرۀ آنان مورد مطالعه قرار داده است.
روایتهای دانشجویان از زندگی دینی خویش حاوی نکاتی اساسی در خصوص ابعاد دینداری است و نشان میدهد تمامی آنان تحت تأثیر تغییرات فردی و محیطی دینداری خود را مورد بازاندیشی قرار دادهاند.
پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ جامعهشناختی پدیدۀ نوگروی دینی در میان دانشجویان دانشگاه تهران درصدد فهم این مسئله است که هر کدام از دانشجویان بروز چنین تحولی در ساحت دینداری خود را چگونه درک، تفسیر، معنا و توجیه میکنند.
پرسش اصلی که در این پژوهش مطرح میشود این است که دانشجویان دانشگاه تهران در باب چرایی بروز نوگروی در حیات دینی خویش چگونه اقامهی دلیل میکنند؟ چه پدیدهها و اموری را در ترک صورتهای پیشین دینداری خود دخیل دانسته و چه دلایلی را برای گِروش به صورت فعلی دینداری خویش ارائه میدهند؟ 2.
از دینداری پایدار به نوگروی بهمثابه چرخشی اجتماعی-روانی تقریباً تمامی مصاحبهشوندگان حیات دینی خود را در نتیجۀ ظهور و بروز برخی نقاط عطف و تغییرات خاص، اما به لحاظ ساختاری مشترک، همراه با نوعی از تحول بنیادین توصیف کردهاند؛ بنیادین به این لحاظ که نظام اعتقادی آنان را با چالشهایی اساسی روبرو کرده است.
از این دوره به بعد است که پیشینیبودن دینداری و امور دینی مورد تشکیک قرار میگیرد و جستجویی آمیخته با ترس و احساس گناه برای یافتن معنایی جدید در زندگی مصاحبهشوندگان نمایان میشود.