خلاصة:
نظریۀ انتخاب عقلانی یکی از مهمترین و مشهورترین نظریهها در علوم انسانی و تبیین کنشهای انسانی است. بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی این نظریه را خصلت عصر مدرن و علوم انسانی جدید میدانند. از این میان، کارل پوپر نیز آن را شاهکلید و یگانه راه فتح و فهم علوم انسانی دانسته است. وی ضمن تعریف عقلانیت به عمل متناسب با موقعیت و شرایط، معتقد است منطق موقعیت بر مبنای اصل عقلانیت تنها و بهترین ابزار برای فهم، تبیین و پیشبینی کنشهای انسانی است. از سوی دیگر براساس مبانی حکمت متعالیه، از جمله تعریف عقلانیت به عملی که انسان را به قرب الهی میرساند، انتخاب عقلانی نظریهای محدود و ناکارآمد به شمار میآید. نظریۀ جامع و کامل نیز نظریۀ انتخاب اختیاری است که هم به عوامل مستقیم کنش، یعنی باورها و انگیزهها و هم عوامل غیرمستقیم کنش، مانند عوامل طبیعی و اجتماعی توجه دارد. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و مقایسهای، نظریۀ انتخاب عقلانی از دیدگاه پوپر و صدرا بررسی شده است. نتیجه اینکه دیدگاه صدرالمتألهین بهدلیل تعریف دقیق عقلانیت و توجه به عوامل مختلف مستقیم و غیرمستقیم کنش، دیدگاهی کاملتر و کارآمدتر از دیدگاه پوپر است.
The theory of 'rational choice' is one of the most important and the most well-known theories in humanities used for explanation of human actions. Many of the thinkers in humanities and social sciences consider this theory as the feature of modern age and new humanities; and Karl Popper has regarded it as the master key and the only way to conquer and understand humanities. Popper defines rationality as acting in proportion to the existing situation, and believes that the logic of situation is the only and the best means for understanding, explaining and predicting human actions. On the other hand, according to the foundations of transcendental philosophy, the theory of rational choice is a limited and inefficient theroy, and the comprehensive perfect theory is the theory of volitional choice – the theory that considers both the direct factors of action, such as beliefs and motivations, and the indirect factors of action such as natural and social factors. In this article, we are seeking to use a descriptive-analytical and comparative method to investigate the theory of rational choice from the viewpoint of Popper and Mulla Sadra and show that Mulla Sadra's view is a more complete and more efficient view than Popper's view due to its precise defintion of rationality as well as paying attention to various direct and indirect factors of action.
ملخص الجهاز:
آنان روش علوم طبیعی را استقراء میدانستند و معتقد بودند علم با مشاهدۀ جزئیات آغاز شده و به استنتاج نظریهای کلی ختم میشود (همان، ص 163)، اما به اعتقاد پوپر ساختار کلی روش علمی اینگونه است که در ابتدا وقتی با مسئلهای روبهرو میشویم، نظریهای حدسی را در پاسخ به آن مسئله در ذهن خود طرح میکنیم، سپس این نظریه را نقد و آزمایش میکنیم و در معرض ابطال قیاسی قرار میدهیم.
براساس نظریۀ عقلانیت که Situational Logic قانونی جانبخش است (قانونی که بین اجزای مختلف مدل ارتباط برقرار میکند) و قانونی کلی در علوم اجتماعی برای تبیین پدیدهها به شمار میآید، کنشگران همواره متناسب با اوضاع و احوال عمل کرده و کنشی را انتخاب میکنند که مناسب با موقعیت و شرایط است؛ البته هرچند کنشگران عقلانی رفتار میکنند، پیامدهای رفتاری آنان همیشه مقصود نیست؛ مانند رفتار آگاهانه و قصدی خریدار خانه که پیامد غیرقصدی افزایش قیمت مسکن در بازار را دارد (پوپر، 1380، صص 879 -878).
در مرحلۀ بعد و بهدنبال سؤالات و نقدها، میان عقلانیت و اصل عقلانیت تمایز مینهد و نتیجه آن میشود که اصل عقلانیت فراگیر است؛ هرچند نمیدانیم صادق است یا خیر و این اصل حتی در اعمال غیرعقلانی نیز روشی برای تبیین و فهم پدیدههای اجتماعی جاری است؛ با این حال پوپر در یکی از یادداشتهای خود اعتراف میکند که متوجه معانی متعددی برای اصل عقلانیت شده است که شاید مهمترین آنها این دو معنا باشد: الف) عمل متناسب با موقعیت و شرایط آنگونه که عامل فهمیده است.