"احمد شاکری، در بخش نخست نقد خود،به ترجمهای بودن کار اشاره کرد؛و فاصله گرفت از متن اصلی را در ترجمه-که معمولا معادلسازیهای واژگانی ناشیانه باعث آن میشود،و نثر نویسنده را از حال و هوایی که داشته خارج میکند-انتقاد کرد.
سهیلا راجی، با توضیحاتی دربارهء ادبیات انتقادی و نقش آن در طرح معضلات اجتماعی گفت: نویسنده در این داستان قصد نقد جامعه خودش را دارد؛که در آن،ظاهری شاداب،منضبط و کاری ارائه میشود،ولی در درون خود،افسردگی و کرختی -که از خصوصیات خود اوست-و نفرت از مظاهر این جامعهء متظاهر را(مثل وونزیدل،رئیس کارخانه؛که با دست خود،او را به خاک میسپارد)احساس میکند.
وی شخصیتپردازی را در این داستان سطحی و نثر آن را آمیخته با مشکلات ناشی از ضعف مترجم خواند،و طنز به کارگرفته شده در اثر را ابزار خوبی برای نشان دادن معضلات تلخ و شیرین جامعهء دربرگیرندهء داستان خواند."