خلاصة:
زمینه بافتهای تاریخی، به عنوان میراثی از گذشتگان آموزههایی از خرد جمعی انسانها را در طول تاریخ به نمایش میگذارند، از این رو رهاکردن آنها، انسان معاصر را از قرار گرفتن در مسیر تداوم تاریخی که رمز بقای هر فرهنگی است، باز میدارد. ضرورت پژوهش حاضر نیز، از یکسو ارزش و اهمیت زمینه بافت تاریخی میدان صاحبالامر به عنوان یکی از مهمترین فضاهای معماری و شهری تبریز درگذشته است و از سوی دیگر کالبد نا به سامان وضع موجود مجموعه مذکور، در عصر حاضر بوده است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش، بررسی وضعیت بازآفرینی شهری در کالبد امروزی مجموعه صاحبالامر تبریز با توجه به ویژگیهای زمینه در راستای پایداری مجموعه، در قالب ارائه راهکارها خواهد بود. الگوی مفهومی مقاله پیش رو بر اساس روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ابتدا با تکیه بر مطالعات کتابخانهای به تبسیط مفهوم زمینهگرایی و استخراج چهار بعد اصلی زمینهگرایی، شامل بعد کالبدی، بعد تاریخی، بعد اجتماعی-فرهنگی و بعد زیستمحیطی و سپس مؤلفهها و زیر مؤلفههای مداخلهگر هر بعد پرداخته و در ادامه پس از تدوین اهداف بازآفرینی در سه مقیاس کلان، میانی و خرد، بر پایه مطالعات میدانی و ثبت مستقیم به تحلیل وضع موجود مجموعه صاحبالامر به کمک جدول (SWOT) پرداخته شده است. آنچه به عنوان نتایج نهایی پژوهش حاضر حاصل گشته است، در برگیرنده روش عملی بهکارگیری رویکرد زمینهگرایی در مقوله بازآفرینی و نیز ارزش و اهمیت بهکارگیری راهکارهای پیشنهادی در تمامی ابعاد زمینه، به ویژه بعد کالبدی و تاریخی است، زیرا که دو بعد زیستمحیطی و اجتماعی-فرهنگی از وضعیت نسبتا مطلوبتری برخودار بوده و راهکارهای پیشنهادی ارائه شده در این دو بعد بیشتر مورد پردازش مسئولین و مردم قرارگرفته است.
Setting of historical contexts of cities in all dimensions, as the legacy of our ancestors to the future generations has been associated with the historical-cultural values and displays a set of teachings in the collective wisdom of human beings throughout history. Hence, the abandonment of the historical sites circumvents the contemporary men from using wisely the past experiences and locating in the path of historical continuity which is the secret of the survival of any culture. On the one hand, the significance of present research refers to the value and importance of setting of historical context in Saheb-al-Amr Square as one of the architectural and urban spaces of Tabriz in the past. According to the experts, this collection is the re-start of presence of urban open spaces after three decades in terms of absence of these spaces in the municipal engineering of Iran cities. On the other hand, the significance relates to the abnormal body of the present situation in the mentioned work in contemporary era. The research’s main purpose is to investigate the state of regeneration and in order to keep the sustainability as much as possible, in the modern body of Tabriz Saheb-al-Amr complex in terms of the features of the setting and the representation of regeneration strategies. The conceptual model is based on the descriptive-analytical research method, based on library studies in order to explain the concept of contextualization and to extract four major dimensions of contextualism including body-related, historical, socio-cultural and ecological dimensions as well as the intervention components and subcomponents of each dimension. After regulating the regeneration objectives at three large, medium and small scales based on field study, observation, and direct registration, the researcher analyzed the status quo of Saheb-al-Amr collection by means of SWOT table. In line with the large-scale objective and utilizing the contextualism approach for analyzing the revival condition, the results of the present study consist of the “recommended strategies of revival” in four body-related, historical, socio-cultural and ecological dimensions through medium and small scale objectives in order to finally achieve a generality on “revival condition” in this collection.
ملخص الجهاز:
آنچه به عنوان نتایج نهایی پژوهش حاضر حاصل گشته است، در برگیرنده روش عملی بهکارگیری رویکرد زمینهگرایی در مقوله بازآفرینی و نیز ارزش و اهمیت بهکارگیری راهکارهای پیشنهادی در تمامی ابعاد زمینه، به ویژه بعد کالبدی و تاریخی است، زیرا که دو بعد زیستمحیطی و اجتماعی-فرهنگی از وضعیت نسبتا مطلوبتری برخودار بوده و راهکارهای پیشنهادی ارائه شده در این دو بعد بیشتر مورد پردازش مسئولین و مردم قرارگرفته است.
(رجوع شود به تصویر صفحه) در ارتباط با تعاریف ارائه شده پیرامون باز زنده سازی فضاهای شهری و مناطق تاریخی و پیرو اهداف در نظر گرفته شده برای آنها، صاحبنظران تعاریف گوناگونی را در این زمینه بیان کردهاند که از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: 1- مجموعه اقدامات متنوع و تکمیلی برای بازگرداندن حیات به بنا، مجموعه یا یافت کهن شهری 2-تأکید بر استفاده از پتانسیلهای موجود در بافت تاریخی و حفظ میراث فرهنگی 3- ایجاد فضای شهری جدید با حفظ ویژگیهای اصلی فضای شهری کهن 4-معاصر سازی عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی (افزایش سطح کمی و کیفی شاخصیها و استانداردها) 5-زنده کردن انگاره اصلی و خوانا نمودن بافت، مجموعه یا بنای تاریخی 6-تغییر عملکرد و معاصر سازی آن متناسب با نیازهای دوره معاصر 7-ارتقای کیفیت بصری و زیباییشناسی وضع موجود 8-ترغیب علاقهمندان و گردشگران به بازدید از محلات تاریخی (جذب توریست) 9-کمک به آموزش و افزایش مشارکت مردمی در بافتهای تاریخی 10-عاملی برای جذب ساکنین قدیمی و مهاجرت کرده به مجموعه تاریخی در نهایت بر اساس آنچه پیش رفت، و نیز نتایج حاصل پژوهشهای داخلی انجام شده پیرامون بازآفريني شهری، این مفهوم ماهیتا فعالیتی مداخلهگرایانه محسوب میشود (PourAhmad et al.