خلاصة:
پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر، جایگاه نحوی و جایگاه خطی مقولههای تصریفی در ترکیبهای فعلی زبان فارسی را در چارچوب نظریۀ صرف توزیعیِ هله و مارانتز (1993) بررسی و مقایسه کرده است. ابتدا جایگاه سلسلهمراتبی نحوی مقولههای صرفی در زبان فارسی براساس آنچه طالقانی (2008) پیشنهاد کرده و جایگاه خطی آنها با استناد به روش پیشنهادی امبیک (2015) برای خطیشدن سازهها، درنظر گرفته شده است؛ سپس از رهگذر فرایندهای پسانحوی مانند «حرکت روبه پایین» و «جابهجایی موضعی» در چارچوب رویکرد صرف توزیعی، به تبیین آنها پرداخته شد. یافتههای پژوهش بیانگر عدم انطباق بین ساخت نحوی و ساخت خطی مقولههای تصریفی در ترکیبهای فعلی زبان فارسی است؛ همچنین در هر سه زمان گذشته، حال ساده و حال کامل و همچنین ترکیب فعلی با فعل وجهی، تکواژ «نفی» پس از بازنمونِ نحوی و پیش از درج واژه، «حرکت روبه پایین» به «فعل اصلی» و در برخی موارد به تکواژ «نمود» دارد. حرکت آن برای پیوستن به فعل اصلی از روی گرههای «زمان» و «نمود» و برای پیوستن به گره «نمود» از روی گره «زمان» است. بهطور کلّی تکواژ «نفی» نسبت به سایر تکواژها در دو ساخت نحوی و ساخت خطی از عدم انطباق بیشتری برخوردار است. این تکواژ در مرحلۀ پسانحوی برای پیوستن به «فعل اصلی» و در برخی موارد به «نمود» و «فعل کمکی» و سرانجام پیشوندشدن به آنها «حرکت روبه پایین» دارد.
The present descriptive-analytic article is aimed to study and compare the syntactic structure and linear order of Persian verbal inflectional categories within the framework of Distributed Morphology (DM) (Halle & Marantz, 1993). First we suppose the syntactic hierarchical position of functional categories and clause syntactic structure of Persian to be what Taleghani (2008) proposes. Then based on the post syntactic operations such as, “lowering” and “local dislocation” and what Embick (2015) proposes for linearization of constituents within the framework of DM, syntactic and linear position of verbal compounds in present, past and future tenses are compared. Finally, any mismatches between the two structures are explained through the two post syntactic operations. Research findings showed that “negation morpheme”, compared to other morphemes, mismatches much more in the syntactic and linear structures and requires more explanations in post syntactic component. It is concluded that this morpheme at post-syntactic component, lowers and prefixes mostly to vp and in some cases to aspect and auxiliary morphemes.
ملخص الجهاز:
ابتدا جایگاه سلسله مراتبی نحوی مقوله های صـرفی در زبـان فارسی براساس آنچه طالقانی (٢٠٠٨) پیشنهاد کرده و جایگاه خطـی آن هـا بـا اسـتناد بـه روش پیشنهادی امبیک (٢٠١٥) برای خطیشدن سازه ها، درنظر گرفته شده است ؛ سپس از رهگذر فرایندهای پسـانحوی ماننـد «حرکـت روبـه پـایین » و «جابـه جـایی موضـعی » در چارچوب رویکرد صرف توزیعی، به تبیین آن ها پرداخته شد.
یافته های پـژوهش بیـان گـر عدم انطباق بین ساخت نحوی و ساخت خطی مقوله های تصریفی در ترکیـب هـای فعلـی زبان فارسی است ؛ همچنین در هر سه زمان گذشته ، حال ساده و حـال کامـل و همچنـین ترکیب فعلی با فعل وجهی، تکواژ «نفـی» پـس از بـازنمونِ نحـوی و پـیش از درج واژه ، «حرکت روبه پایین » به «فعل اصلی» و در برخی موارد به تکـواژ «نمـود» دارد.
در ایـن راستا ساخت نحوی و ترتیب خطی ترکیب های فعلی در زمان های مختلـف (حـال ، گذشـته و آینـده ) و همچنین جایگاه تکواژ نفی در ساخت نحوی و ترتیب خطی تحلیل می شود؛ بنابراین پـژوهش توصـیفی - تحلیلی حاضر کوششی برای پاسخ به دو پرسش زیر است : - در چارچوب صرف توزیعی عدم انطباق بین مقوله های تصریفی فعل در ساخت سلسله مراتبی نحـوی و نمایش ترتیب خطی آن ها چگونه تبیین می شود؟ - رفتار متفاوت تکواژ نفی در مرحلۀ خطیشدگی چگونه تبیین می شود؟ براساس این ، جایگاه مقوله های تصریفی، مانند نفی، زمان ، نمـود، وجـه و فعـل ، در زبـان فارسـی در ساخت سلسله مراتبی نحوی و ساخت خطی باهم مقایسه میشوند.
Morphological negation (به تصویر صفحه مراجعه شود) تکواژ «نفی» به جای اینکه آخرین تکواژ در ساخت خطی باشد، به اولین تکواژ، یعنی تکواژ «ریشۀ» فعل پیشوند شده ؛ بنابراین ، به نظر میرسد این تکواژ پیش از مرحلۀ خطیشدن ، یعنی پس از بازنمون نحوی، در ساخت سلسله مراتبی، حرکت روبه پایین داشته است .