خلاصة:
با ظهور دولتهای ملی متعاقب جنبشهای مردمی در جهان و خیزش بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی در سالهای اخیر، کشورها از تجارب متفاوتی در این ارتباط برخوردار شدند آنچه که در این سير تاریخی، مشخصه اصلی در تعامل کشورها به حساب میآید بهرهمندی از قدرت نامتوازن میان کشورها است که به شکلدهی رابطه نابرابر منجر میشود و این خود اصل برابری حاکمیتهای سیاسی را نقض مینمايد. با گسترش آگاهی سیاسی، ارتقای دانش بشری، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی امکان اشکال خشونت آمیز سلطه را برای دارندگان قدرتهای نظامی هزینه بر ساخت. لذا با ناکارآمدی در کاربرد این شکل از قدرت، دغدغه تامین نیازها و سلطه، شکلهای نوینی از استعمار را در برابر دولتها مطرح نمود که با قالبی خزنده و تدریجی در سطح ملی نفوذ کرده و مردم را به عنوان سلاحی در تقابل با دولت مبدل نمايد و با شکلدهی به آگاهی بشر آن را مسحور هنر نماییهای فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی خود نماید لذا کشورهاي اسلامي باید با استفاده از ظرفیتهای دینی و بومی به مقابله با ابن تهدید فزاینده استکبار و غرب روی بیاورند و با مهندسی معکوس آنچه غرب در صدد تحقق آن است با اتکا به آموزههای اسلام واقعی در جهان اجرا نمايند و به تخریب بنیادهای مبتنی بر کذب همت گمارند، و با توسعه وتبیین اندیشههای امام خامنه ای در حوزه دفاع همه جانبه هوشمند به بسط و تقویت نیروهایهای پیشران کلیدی نظیر مؤلفههای فناورانه، اقتصادی، حقوقی و قانونی، عملیاتی و فرهنگی واجتماعی در عرصه روابط بین الملل پرداخت.