خلاصة:
مسئولیتپذیری اجتماعی چارچوبی اخلاقی است برای هر فرد یا سازمان، تا با حساسیت در مورد مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیط زیستی رفتار کند. تلاش برای انجام مسئولیت اجتماعی به افراد، سازمانها و دولتها کمک میکند تا نقش و تأثیر مثبتی در توسعه پایدار یک جامعه داشته باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل رابطه هوش اجتماعی و اخلاقی با مسئولیتپذیری اجتماعی مدیران دانشگاه است. روش پژوهش، کمّی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران دانشگاهها که در سال 1399-1400 مشغول به خدمت بودند، است، تعداد 103 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده بر اساس جدول مورگان بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای هوش اجتماعی سیلورا، مارتین یوسین و داهل (2001)، پرسشنامه مسئولیتپذیری اجتماعی اوبایسات (2017) و پرسشنامه هوش اخلاقی شاوارا (2017) استفاده شد. روایی پرسشنامههای حاضر توسط خبرگان در این زمینه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه هوش اجتماعی 93/0، مسئولیتپذیری 92/0، هوش اخلاقی 91/0 با استفاده از آلفای کرونباخ برآورد شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی، استنباطی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای اسپیاساس، لیزرل و آموس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ بین هوش اجتماعی با مسئولیتپذیری اختلاف مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش اخلاقی با مسئولیتپذیری؛ بین هوش اجتماعی با هوش اخلاقی در بین مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
Social responsibility is an ethical framework for any individual or organization to be sensitive to social, cultural, economic, and environmental issues. Striving for social responsibility helps individuals, organizations and governments to play a positive role and impact on the sustainable development of a society. The purpose of this study is to analyze the relationship between social and moral intelligence and social responsibility of university administrators. The research method is quantitative and correlational. The statistical population of this study includes university administrators who were serving in 1399-1400, 103 people were selected as a research sample by simple random sampling method based on Morgan table. Data were collected using Silvera, Martin Usain and Dahl (2001) Social Intelligence Questionnaire, Obaysat Social Responsibility Questionnaire (2017) and Shawara (2017) Moral Intelligence Questionnaire. The validity of the present questionnaires was confirmed by experts in this field and the reliability of the social intelligence questionnaire was 0.93, responsibility 0.92, and moral intelligence 0.91 using Cronbach's alpha. Descriptive and inferential statistics and structural equation modeling were used to analyze the data using Spss, Lisrel and Amos software. The results of the research show; There is a positive and significant difference between social intelligence and responsibility. Also between moral intelligence and responsibility; There is a significant relationship between social intelligence and moral intelligence among managers.
ملخص الجهاز:
پــژوهش هــايي کــه در مــورد هــوش اجتمــاعي انجــام گرفتــه اســت ، نشــان داد کــه هــوش اجتمــاعي انعطــافپــذيرتر از ضـريب هوشـي اسـت و مـي تـوان آن را يـاد گرفـت و تغييـر داد (مرادپـور و همکـاران، ٢٠١٧، ص ١٠٤٤) عـــلاوهبـــر ايـــن ، بـــراي افـــزايش هـــوش اجتمـــاعي ارتباطـــات سـازماني، تعامـل افـراد بـا يکـديگر و تقويـت هـوش اخلاقـي، مـؤثرتر از آمـوزشهـاي 1- Social Intelligence 2- concrete Intelligence 3- abstract Intelligence 4- emotional Intelligence 5- Moral Intelligence 6- Hanbazazah دانشــگاهي اســت (گلمــن و بويــاتزيس ١، ٢٠٠٨، ص ٧٤) پــژوهش گــران ديگــر ابــراز داشــته انــد کــه هــوش اجتمــاعي باعــث موفقيــت در زنــدگي و عملکــرد ســازماني خواهــد شــد (هکمــن و کــائوتز٢، ٢٠١٢، ص ٤٥١) بــه طــور دقيــق تــر، مــديران دانشـگاههـا هنگـام برقـراي ارتبـاط بـا ديگــران، ماننـد بـازخورد مثبـت يـا منفـي يــا 3 يادگيري نحوه انطبـاق، بايـد سـطح بـالايي از هـوش اجتمـاعي داشـته باشـند (ريمـر ، ٢٠٠٣، ص ١٨٩).
او هــوش اخلاقــي را مجموعــه اي از توانــاييهــاي ذهنــي دانســت کــه نحــوه اســتفاده از اصــولي را کــه علايــق فــردي و مســئوليت هــاي اجتمــاعي را در هــم 1- Goleman & Boyatzis 2- Heckman & Kautz 3- Riemer 4- Social Responsibility 5- moral judgment 6- moral competence 7- Borba مي آميزد، تعيين مـي کنـد.
بـدين ترتيـب زمينه يـادگيري رفتارهـاي ناصـحيح در جامعـه فـراهم مـي شـود کـه ايـن خـود عامـل عقـب مانـدگي و درمانـدگي کشـور در حـوزههـاي مختلـف خواهـد شـد (رزمـي سـوها، 1- Kaliski 2- Beckwith & Huang ١٣٩٧، ص ٤١) امـروزه بـا توجـه بـه افـزايش تـنش هـا، اسـترسهـا و پيچيـدگي هـاي مختلــف ، هــوش اجتمــاعي در ســبک زنــدگي کنــوني افــراد داراي اهميــت زيــادي اســت ، مــي تــوان آن را يــاد گرفــت ، رشــد داد و بــه عنــوان يــک مهــارت مــؤثر بــراي مــديريت زنــدگي شخصــي، روابــط بــين فــردي و دســت يــابي بــه موفقيــت در تمــام 1 جنبه هـاي زنـدگي و موفقيـت هـاي سـازماني اسـتفاده کـرد (ساکسـينا و کامورجـاين ، ٢٠١٨، ص ٣).