خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مسئولیت اجتماعی شرکت، مدیریت ریسک سازمانی و مدیریت سود واقعی با نقش تعدیل گری اعتمادبنفس مدیریتی میباشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده میشود. در مسیر انجام این پژوهش، 4 فرضیه تدوین و 120 شرکت از طریق نمونهگیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 6 ساله بین 1393 تا 1398 انتخاب شده و دادههای مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد: بین مسئولیت اجتماعی شرکت و مدیریت ریسک سازمانی با مدیریت سود واقعی رابطه معکوس معناداری وجود دارد. همچنین اعتمادبنفس مدیریتی بر رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت با مدیریت سود واقعی تاثیرگذار است. و اعتمادبنفس مدیریتی بر رابطه بین مدیریت ریسک سازمانی با مدیریت سود واقعی تاثیرگذار است.
The purpose of this study is to investigate the relationship between corporate social responsibility, organizational risk management and real profit management with the moderating role of managerial self-confidence. This research is a descriptive study in terms of nature and method and an applied research in terms of purpose. And post-event type is included. In the course of this research, 4 hypotheses were formulated and 120 companies were selected through sampling by systematic removal method for a period of 6 years between 1393 to 1398 and data related to research variables after compilation in Excel software using software Ivy were statistically analyzed. The results of the hypothesis test showed: There is a significant inverse relationship between corporate social responsibility and organizational risk management with real profit management. Managerial self-confidence also affects the relationship between corporate social responsibility and real profit management. And managerial self-confidence affects the relationship between organizational risk management and actual profit management.
ملخص الجهاز:
در مسير انجام اين پژوهش ، ٤ فرضيه تدوين و ١٢٠ شرکت از طريق نمونه گيري به روش حذف سيستماتيک براي دوره زماني ٦ ساله بين ١٣٩٣ تا ١٣٩٨ انتخاب شده و داده هاي مربوط به متغيرهاي پژوهش بعد از گردآوري در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماري ايويوز مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
با تکيه بر مطالب فوق پژوهش حاضر درصدد بررسي رابطه مسئوليت اجتماعي شرکت ، مديريت ريسک سازماني و مديريت سود واقعي با نقش تعديل گري اعتمادبنفس مديريتي در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي باشد.
با توجه به تعاملات اعتماد به نفس مديريتي و ERM، در مي يابيم که وقتي شرکت هايي با مديرعامل با اطمينان بيشتر که دست به فعاليت 1 Lange & Washburn 2 Kölbel et al 3 Chava 4 Goss & Roberts 5 Oikonomou et al 6 Piotroski & Roulstone 7 Chan & Hameed 8 Dasgupta et al 9 Fen et al 130 هاي واقعي مي زنند، بالاتر باشد، ورودي CSR آنها بيشتر است .
پژوهش حاضر با بکارگيري يک مدل نوين براي سنجش بيش اطميناني مديران عامل و از طريق تحليل داده هاي مربوط به شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي سالهاي ١٣٨٦ تا ١٣٩٥ به روش گشتاورهاي تعميم يافته (GMM) به بررسي اثر اين سوگيري مديريتي بر خطاي پيش بيني سود مي پردازد.