خلاصة:
هدف اصلی این پژوهش تعیین بررسی تاثیر استراتژیهای پاداش محور بر خودکارآمدی کارکنان شهرداری بهارستان و سازمانهای تابع بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کارکنان شهرداری بهارستان و سازمانهای تابع میباشد که تعداد آنها برابر با 290 نفر بود. با توجه به جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان حجم نمونه برابر با 127 نفر به دست آمد. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. برای استراتژی خود رهبری از پرسشنامه هاگتون و نیک (2002) و برای خود کارآمدی کارکنان از پرسشنامه ریگز و نایت (1994) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامهها توسط استاد راهنما و چند نفر از صاحبنظران موضوعی و روایی صوری پرسشنامه توسط چند تن از افراد جامعه آماری مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه استراتژی خودرهبری (81/0= α) وبرای پرسشنامه خود کارآمدی کارکنان (74/0= α) محاسبه شد. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از آمارههایی همچون میانگین، انحراف معیار و استنباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری توسط نرمافزار spss و smart pls صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که استراتژیهای پاداش محور باعث افزایش خودکارآمدی کارکنان میگردد. به عبارتی استراتژیهای پاداش محور خودکارآمدی کارکنان شهرداری بهارستان و سازمانهای تابع را تقویت میکند. همچنین یافتهها حاکی از آن بود که توانایی افراد در دریافت جنبههای مثبت وظایف بر خودکارآمدی فردی (438/0 =β)، توانایی افراد در دریافت جنبههای مثبت وظایف برخودکارآمدی جمعی کارکنان (756/0 =β)، تمرکز برپاداشهای درونی برخودکارآمدی فردی کارکنان (375/0 =β)، تمرکز برپاداشهای درونی برخودکارآمدی جمعی کارکنان (712/0 =β)، تمرکز بروظیفه برخودکارآمدی جمعی کارکنان (687/0 =β) تاثیر مثبت ومعنادار دارند.
ملخص الجهاز:
بررسي اثرات استراتژيهاي پاداش محور بر خودکارآمدي کارکنان (مطالعه موردي: شهرداري بهارستان و سازمانهاي تابع) محمدحسين نفري ٣، سيدروح ال حجازي ٢، مسيب نفري ١ ١ کارشناسي ارشد مديريت دولتي، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلمي، دهاقان، ايران.
۷ کارشناسي حسابداري، مرکز علمي کاربردي واحد مالياتي اصفهان چکيده هدف اصلي اين پژوهش تعيين بررسي تأثير استراتژيهـاي پـاداش محـور بـر خودکارآمـدي کارکنـان شـهرداري بهارسـتان و سازمانهاي تابع بود.
جدول )٣( ضرايب AVE براي متغيرهاي مدل پژوهش (به تصویر صفحه رجوع شود) همانطور که در جدول ١، ميتوان مشاهده کرد هر سه مقدار ضريب AVE براي متغيرهاي رفتارهاي خودکارآمدي )١/۱١١(، خودکارآمدي فردي )١/۱۷۳(، خودکارآمدي جمعي )١/۱٢٤(، استراتژيهاي پاداش محور ) ١/۱١٢(، توانايي افراد ) ١/۱٤١(، تمرکز برپاداش هاي دروني )١/۱١۱( و توانايي تمرکز بروظيفه)١/۱۳٤( بيشتر از ١/۱ ميباشد که نشاندهنده مناسب بودن روايي همگرا است.
و يا به عبارتي ديگر استراتژيهاي پاداش محور، براي خودکارآمدي در کارکنان را تقويت ميکند.
جدول )٤( مجذور ضريب همبستگي چندگانه (به تصویر صفحه رجوع شود) معيار پيش بين Q٢ در مدل معادلت ساختاري شاخص برازش مدل ساختاري، شاخص (Q٢) براي پيش بيني است.
جدول )٥( مقادير Q٢ در برازش مدل معادلت ساختاري (به تصویر صفحه رجوع شود) همانطور که درجدول )۱( مشاهده ميشود، معيار قدرت پيشبيني مدل براي متغيرهاي با متغير وابسته آمادگي براي تغيير سازماني اين است بنابراين قدرت پيشبيني شاخصهاي مربوط به سازههاي دروني مدل، در حد بسيار مطلوب برازش شده به ارزش ميشود.