"ساکنان کشورهای بلوک شرق و نوازندگان میهمان و گاهی رهبران میهمان مثل هربرت فون کارایان که میگویند دستمزدش برای سفر و اجرا در ایران معادل بودجهء دو سال هنرستان بود،هنرستانی که شاگرداولهایش شبها در کافههای تهران برای امرار معاش ساز میزدند و گاهی پول تعویض آرشه و یا دیگر قطعات ساز خود را نداشتند،در همان سالها،علی رهبری، استعداد درخشانی که به یمن شرایط مساعد در سازمانهای فرهنگی دولت،در سن زیر سی سال به ریاست هنرستان عالی موسیقی و...
متأسفانه بعد از مدتی اقامت و تلاش بینتیجه و با همه سروصدایی که مطبوعات برای ماندن او در ایران به راه انداختند(که عموما خود این خبرنگاران هم نمیدانند برای چه هیاهو راه میاندازند و فقط میخواهند از قافلهء هیاهوسالاری به دور نباشند)،«مجبور»شد برگردد،و برگشتن او به سرزمینهایی که سی سال عمر«رهبری»در آن سپری شده،سوژه داغی به دست مطبوعاتیون داد."