خلاصة:
بیان مسئله
فضای شهری در ذهن کنشگران اجتماعی بازتاب می یابد و چون دست به عمل می زنند فضا را شکل می دهند. اما فاعلان فضایی الزاما مشابه هم نمی اندیشند. لذا ضرورت دارد که تولید و دگرگونی فضای شهری را بیش از هر چیز از منظر ذهنیت اقشار و گروه های اجتماعی مطالعه کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان به روش روایت پژوهی، تحلیلی از منظر ذهنی اقشار اجتماعی از یک فضای شهری مشخص ارایه داد؟
هدف پژوهش
هدف پژوهش حاضر تحلیل منظر ذهنی اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب شهر تهران در دوران پهلوی دوم، از طریق روش روایت پژوهی است.
روش پژوهش
برای آزمون، روایت اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب تهران طی سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷ به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شد.
نتیجه گیری
یافته تحقیق حاکی از آن است که در درون قشرهای متوسط جدید روایت های مشابه و قابل مقوله بندی وجود دارد که منظر ذهنی اقشار متوسط از فضای شهری معینی را آشکار می سازد. به علاوه، مشخص شد که ذهنیت افراد از محدوده میدان انقلاب، قابل تقسیم به دو بازه زمانی است. به نظر می رسد که دوره زمانی چنین تغییراتی در ذهن ایشان، مطابق با تغییرات مادی و معنوی در زمینه و بستر تاریخی است؛ چرا که این امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که مکان مناسب خود را در شهر می یابند و تغییر در این امور به دلیل تغییر در شرایط مادی و معنوی زندگی انسان است. مکان ها به وساطت امکاناتی که برای انواع کنش در خود دارند، می توانند محلی برای تبلور آنها باشند.
ملخص الجهاز:
این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میتوان به روش روایتپژوهی، تحلیلی از منظر ذهنی اقشار اجتماعی از یک فضای شهری مشخص ارائه داد؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تحلیل منظر ذهنی اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب شهر تهران در دوران پهلوی دوم، از طریق روش روایتپژوهی است.
ir همزمان، آگاهی و خاطرۀ هر فرد، انعکاسی از آگاهی و خاطرۀ جمعی است (هالبواکس، 1369، 6)؛ بنابراین این سؤال قابل طرح است که آیا میتوان به روش روایتپژوهی تحلیلی از منظر ذهنی اقشار اجتماعی از یک فضای شهری مشخص ارائه داد؟ در این مقاله سعی شده است که با روش روایتپژوهی، منظر ذهنی اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب شهر تهران در دوران پهلوی دوم به شکل استقرایی تحلیل شود تا مشخص شود که تحلیل منظر ذهنی ایشان از این طریق ممکن است.
فضای شهری و روایتهای جمعی تحلیل روایتها در مطالعات شهری، از منظرهای متفاوتی همچون: رابطۀ روایتهای زندگی با وضعیت سیاسی و اقتصادی (Dahan, 2017؛ Wu, 2020؛ Lamour, 2018)، مطالعۀ اجتماعات محلی از طریق روایتها (Clair, 2006)، روایتهایی از تنوع فرهنگی و فعالیتی گروههای اجتماعی، مانند گروههای جنسیتی، نژادی و قومی در فضای شهری (Raco & Tasan-Kok, 2019; Milner, 2007; Cruz & Silva, 2019; Merino, Becerra & De Fina, 2017; Jensen, 2007) و حتی مطالعۀ روایت گروههای گردشگر در راستای سیاستگذاری فضایی (Rickly-Boyd, 2009)، نقش روایتها بهمثابۀ عمل در نوسازی و بازآفرینی شهری (Rowan, 2013 O’Hara, 2011; Kang, 2019;) و مطالعات معناشناسی و استعارهپژوهی فضاهای شهری (Guhathakurta, 2002; Vernardi, Zenella, Romice, Dibble & Porta, 2017) مورد توجه قرار گرفته است.