خلاصة:
بسیاری از پژوهشها و مطالعات تجربی انجام شده در راستای تحلیل دلایل شکست اقتصاد ایران در جهت پیشبرد اهداف توسعه، از زاوایه شکست دولتها در تأمین ساز و کارهایی از قبیل تأمین حقوق مالکیت و کنترل فساد و لزوم ایجاد نهادهای مناسب برای عملکرد موفق بازار توجه کردهاند. در این مقاله، با توجه به نظریات داگلاس سی نورث در حوزه اقتصاد نهادی جدید، زاویه دید خود را به نوع دیگری از شکست نهادی معطوف کردهایم؛ آرایش نهادی یک جامعه اغلب نتیجه تعارضها و تضادهای راهبردی و فقدان نظم اجتماعی میان افراد و گروههای متفاوت اجتماعی است که مانع از بازآرایی نهادهای کشور به شیوهای مؤثر در راستای توسعه اقتصادی میشود. بررسی تاریخی اقتصاد ایران نشان میدهد، ساختار نظام اقتصادی ایران از دوران مشروطیت به بعد همواره از نوع نظام مبتنی بر دسترسی محدود بوده است و همین امر عامل اصلی در تداوم چارچوب نهادی ضعیف و ناکارآیی و بینظمیهای اجتماعی در طول زمان و در نهایت عملکرد ضعیف اقتصاد ایران محسوب میگردد.