خلاصة:
در قرآن چهار آیه هست که معمولا بیش از دیگر آیات برای اثبات وقوع تحریف لفظی (دستبُرد) در تورات مورد استناد قرار میگیرند؛ به این دلیل که در آنها فعل «یحرّفون» صراحتا در ارتباط با یهودیان به کار رفته است. در سالهای اخیر برخی محققان کوشیدهاند با مداقه در این آیات نشان دهند که استنباط چنین انگارهای از این آیات ممکن نیست؛ بااینحال، هنوز پژوهش روشمند و منسجمی بر اساس اصول زبانشناسی تاریخی صورت نگرفته است تا نشان دهد که معنا و مدلول این آیات دقیقا چیست و چقدر میتوان آنها را دال بر وقوع تحریف لفظی در تورات دانست. این پژوهش با تمرکز بر این آیات، ابتدا به پژوهش ریشهشناختی کلمۀ «تحریف» در زبان عربی و سایر زبانهای سامی میپردازد و سپس با بررسی معناشناختی آیات تحریف به این نتیجه میرسد که اساسا نه در لغت و نه در شبکۀ معنایی قرآن این واژه به معنای «دستبُرد در متن» نیست؛ بلکه تنها به معنای «تحریف معنوی» یا اصطلاحا «معناگردانی» است. در ادامه، با کاوش در کهنترین متون جدلی مسیحیـاسلامی تلاش میشود راهی به فهم چگونگی تحول معنایی اصطلاح تحریف از «معناگردانی» به «دستبرد» یافت شود.
Four Quranic verses in which the term “yoharrifuna” has occurred are most cited to prove the textual distortion of the Bible. Some scholars, however, tend to see these verses as referring to something other than textual corruption of the Bible, yet no one has still conducted a systematic research to determine the clear meaning of these verses and their relation to the idea of Biblical falsification. After a philological survey on the meaning of Tahrif in Arabic and other Semitic languages, this paper conducts a semantic analysis of these verses and shows that neither lexically nor in the semantic grid of the Quran this word implies textual falsification, but it simply means misinterpretation. Through a survey on the oldest Christian-Muslim polemics it is shown that how the meaning of the word underwent a shift from misinterpretation to textual falsification. After a philological survey on the meaning of Tahrif in Arabic and other Semitic languages, this paper conducts a semantic analysis of these verses and shows that neither lexically nor in the semantic grid of the Quran this word implies textual falsification, but it simply means misinterpretation. Through a survey on the oldest Christian-Muslim polemics it is shown that how the meaning of the word underwent a shift from misinterpretation to textual falsification.
ملخص الجهاز:
در قرآن چهار آيه هست که معمولا بيش از ديگر آيات براي اثبات وقوع تحريف لفظي (دست برد) در تورات مورد استناد قرار ميگيرند؛ به اين دليل که در آنها فعل «يحرفون » صراحتا در ارتباط با يهوديان به کار رفته است .
اين پژوهش با تمرکز بر اين آيات ، ابتدا به پژوهش ريشه شناختي کلمۀ «تحريف » در زبان عربي و ساير زبان هاي سامي ميپردازد و سپس با بررسي معناشناختي آيات تحريف به اين نتيجه ميرسد که اساسا نه در لغت و نه در شبکۀ معنايي قرآن اين واژه به معناي «دست برد ُ در متن » نيست ؛ بلکه تنها به معناي «تحريف معنوي» يا اصطلاحا «معناگرداني» است .
» (مسعودي و صادق نيا، ١٣٩٦: ٣٨)؛ از سوي ديگر، سلامي و ايازي نيز در پژوهش ديگري به اين نتيجه رسيده اند که منظور قرآن از «تورات و انجيل » هيچ گاه کتاب هاي غيرموجود نيست ؛ بلکه همواره اين دو عنوان را براي اشاره ٤ به کتب رايج در بين اهل کتاب عصر نزول ، که امروزه نيز موجود است ، به کار برده است .
٣٧٠ ق ) در تهذيب اللغه از شاگرد او، ليث بن مظفر کناني، نقل کرده است : «والتحر يف في القرآن تغيير الکلمة عن معناها وهي قر يبة الشبه ، کما کانت اليهود تغير معاني التوراة بالأشباه ، فوصفهم الله بفعلهم فقال : يحرفون الکلم عن مواضعه » (ازهري، ١٤٢١: ٥/ ١٢)؛ يعني «تحريف در قرآن به معناي تغيير کلمه از معناي اصلياش به معنايي مشابه است ؛ چنان که يهوديان معناي اصلي تورات را به معاني شبيه تغيير ميداند؛ بنابراين خدا اين کار آنان را چنين توصيف کرد که سخنان را از جايگاهشان تحريف ميکنند».