خلاصة:
هدف پژوهش حاضر تبارشناسی رویکرد امامان شیعه به صلح با توجه به نقش بنیادگذارانه امام علی(ع) در ارتباط با رویکردی از این گروه، ذیل مناسبات معتبر در سه گفتمان مرکزی شیعه در عهد حضور است. بههمینمنظور بهاقتضای مطالعات گفتمانی، به شناسایی کنشهای مرکزی در گفتمان نخست شیعه متأثر از امام علی(ع) بهمثابه سوژه گفتمانی، تعقیب چندوچون بروز و ظهور صلحگرایی در نگرش امام حسن(ع) و دالهای صلح در گفتمانهای شیعه در عهد دیگر امامان(ع) پرداخته شدهاست. این پژوهش با بحث از سه گفتمان شیعه سیاسی، اجتماعی و اعتقادی تلاش دارد که نشان دهد چگونه دو کنش مرکزی مبارزه و کنارهگیری، آنگونه که در رویکرد امام علی(ع) بنیاد گذاشته شد، کارکردی محوری و نقشی کانونی در هر سه گفتمان ایفا کردهاست.
The purpose of this study is to genealogize the approach of Shiite Imams to peace, considering the founding role of Imam Ali (AS) in relation to the approach of this group, following the valid relations in the three central Shiite discourses in the era of presence. Therefore, in order to require discourse studies, to identify the central actions in the first Shiite discourse influenced by Imam Ali (AS) as a subject of discourse, to follow the emergence of pacifism in the attitude of Imam Hassan (AS) and the signs of peace in Shiite discourses in other Imams (AS) Been paid. This study tries to show how the two central actions of struggle and withdrawal, as established in Imam Ali (AS)'s approach, have played a pivotal function and a central role in all three discourses by discussing three Shiite political, social and ideological discourses.
ملخص الجهاز:
بررسي چندوچون بروز و ظهور دو کنش مرکزي کناره گيري و مبارزه در ادوار مختلـف زندگي سياسي امام علي ، توضيح رابطه اين کنش ها با مسئله صـلح در رويکـرد امـام حسن ، مطالعه نسبت قيام امام حسين با اين دو کـنش و بررسـي گفتمـان هـاي شيعي در عهد حضور امامان و نحوه بروز اين دو کنش به مثابه محمل رويکرد صـلح ، مباحث اصلي اين نوشتار است .
ايــن دو کــنش سرشــت مناســبات مفصل بنديشده مقوله صلح را در تاريخ امامان مشخص مـينماينـد؛ هـم چنـان کـه گفتمان هاي پس از گفتمان سياست گراي نخست شيعه ، براساس نحوه مراجعه اي کـه بـه اين دو کنش داشته اند، منطق عملکرد خود در حوزه عمومي و چگونگي رويکـرد عينـي و ذهني خود به مقوله صلح را شکل داده اند.
ويژگي اصـلي ايـن گفتمـان ، رويکـرد آن بـه عرصه سياست و دل مشغولي کمابيش عمل گرايانۀ آن در ايجاد تغييـر سياسـي گسـترده و فراگير در کليت جامعه اسلامي و نه صرفا جمعي از ياران نزديک سه امام بزرگوار نخسـت است ؛ مشخصا اولويت يابي امر سياسي در مناسبات پيراموني و رويکرد جان مايه دار ايشـان به حوزه عمومي از شاخصه هاي اين گفتمان است .
بنابراين فهم کنش هـاي گفتمـاني مبـارزه و کنـاره گيـري در رفتـار سياسي امام علي نه تنها به توضيح چندوچون ، مرزها و سطوح صلح گرايي در مهم ترين فرازهاي شکل دهنـده شـيعه در نخسـتين تجـارب آن در عهـد امـام علـي و سـپس حسنين ميانجامد، بلکه دستمايه اي براي فهم و شناسايي اين مفهوم در گفتمان هاي بعدي شيعه تا پايان عصر حضور ميگردد.