خلاصة:
پژوهش پیشرو میکوشد تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، و طراحی الگوی ترکیبی از «آزادی»، «صلح مثبت و منفی»، «عدل مصلحانه» و «صلح عادلانه»، رابطهی مفهومی صلح را در این ترکیب در اندیشه و رفتار سیاسی امام علی(ع) بررسی کند. پرسش اصلی این است که آیا صلح با دو مفهوم عدالت و آزادی در اندیشه و رفتار سیاسی امام علی(ع) و مبتنی بر یک ساختار دینی، همپوشانی دارد یا نه؟ نتایج حاکی از آن هستند که صلح در اندیشه و رفتار سیاسی امام علی(ع) یک مفهوم مهم و موازی و همسو با دو مفهوم عدالت و آزادی است. صلحطلبی در رفتار سیاسی آن حضرت، بهموازات ایجاد و احقاق دو ارزش عدالت و آزادی پیش رفته و با قید رضایت خدا و در جهت خیرات انسانی همراه بوده است. آنچه مورد قبول امام علی(ع) است «صلح عادلانه» است و نه مطلقاً عدل مصلحانه؛ چراکه صلح عادلانه باعث اعتلای ارزشهای دینی در یک ساختار و جامعهی دینی میشود.
Leading research tries to use a descriptive-analytical approach, and design a model of a combination of "freedom", "positive and negative peace", "peaceful justice" and "just peace", the conceptual relationship of peace in this combination in the thought and political behavior of Imam Ali. (AS) check. The main question is whether peace overlaps with the two concepts of justice and freedom in the thought and political behavior of Imam Ali (AS) and based on a religious structure or not? The results indicate that peace in the thought and political behavior of Imam Ali (AS) is an important and parallel concept and in line with the two concepts of justice and freedom. Peace-seeking in the political behavior of that Imam, in parallel with the creation and realization of the two values of justice and freedom, has been accompanied by the consent of God and in the direction of human charity. What is accepted by Imam Ali (as) is "just peace" and not absolutely conciliatory justice; Because just peace promotes religious values in a religious structure and society
ملخص الجهاز:
در رفتار سياسي امام علي نيز که يکي از مهم ترين سياست مداران تاريخ صدر اسلام است ، نحوه ي بروز انديشـه ي سياسـي ايشـان را بـر پايـه ي باورهـاي دينـي ميتوان مشاهده کرد؛ اين ابتنا نشان ميدهد که صلح در رابطه اي موازي در کنار آزادي و عدالت قرار داشت و نه مطلقا در مقابل آن ها؛ آن هم در جهت اجـراي درسـت دو مفهـوم آزادي و عدالت .
امام در همان بحبوحه ي اصرار مردم براي پذيرش خلافت ، پيشـاپيش احتمال بروز اين مخالفت ها را گوشزد کرده بودند، اما شور و هيجـان آن اجتمـاع ، مـانع از فهم دقيق سخنان امام شد؛ ازاين رو وقتي روي کار آمدند، به همه ي آن چه که گفته بودنـد و باور داشتند، در انديشه و رفتار سياسيشان عمل کـرده و آن را بـر طبقـات و بـازيگران سياسي مختلف - موافق و مخالف - اعمـال کردنـد؛ رويکـردي کـه در نتيجـه ي اجـراي گسترده ي عدالت ، بايد به برقراري صلح و آرامش منتهي ميشد و نه خشونت و جنگ ؛ اما زمزمه هاي مخالفان سياست هاي اصلاحي و تفکر عدالت طلبي ايشان ، از جانب طيف هـاي مختلف و صاحب امتياز در جامعه ، يـا بـه تعبيـر امـام نـاکثين و قاسـطين و مـارقين (نهج البلاغه ، خطبه ٣)، باعث سوق دادن رفتار سياسي آن حضرت به سوي تقابل و جنگ داخلي شد و به تبع آن ، خشونت رخ داد و اين برخلاف انتظار امام بود.