خلاصة:
استدلال به آیه «ربّ ارنی انظر الیک» (اعراف: 143) بر امکان رویت خداوند، یکی از مهمترین ادلهای است که قائلان به رویتپذیری خداوند بدان متمسک شدهاند. در نظر ایشان، این آیه گویای درخواست رویت خداوند از سوی حضرت موسی(ع) است و ابراز چنین درخواستی از سوی ایشان بر امکانپذیری رویت خداوند دلالت دارد. سیدمرتضی علمالهدی (436ق) در آثار خود، پاسخهای متعددی درخصوص رد این استدلال ذکر نموده است. او در میان پاسخهای مطرح شده، بیشتر بر دو پاسخ تاکید ورزیده است: یکی آنکه درخواست حضرت موسی(ع)، نه درخواستی از جانب خود او، بلکه تنها حکایت درخواست رویت از جانب قوم او بوده است، و دیگر آنکه اگر درخواست حضرت موسی(ع) از جانب خودش بوده، او مشاهده آیاتی را که مستلزم علم ضروری به خداوند هستند، از وی طلب نموده است. در میان این دو پاسخ نیز پاسخ اول را ترجیح داده و بلکه درنهایت، تاویل دوم را باطل دانسته است. بهنظر میرسد وجوهی که او بهعنوان مرجحات پاسخ اول ذکر نموده و آنچه را مبطل تاویل دوم برشمرده، خالی از مناقشه نیست و درواقع این پاسخ دوم است که بر پاسخ اول رجحان دارد و بلکه اساسا پاسخ اول قابل پذیرش نیست.
Referring to verse ("O my Lord! Show (Thyself) to me, that I may look upon thee.") (A'raf: 143) as a proof of the possibility of seeing God is one of the most important arguments on which those who believe in the visibility of God have relied. They hold that this verse indicates that prophet Moses asked to see God and this request shows the possibility of seeing God. In his works, Seyyed Morteza Alam al-Huda (436 AH) has mentioned several answers rejecting this argument. He has mainly emphasized on two of these answers: 1. seeing God was not Prophet Moses‟s request, but his people‟s request;2. if this were Prophet Moses‟s request, he asked God to see the signs that require the necessary knowledge of God. Between these two answers, Alam al-Huda preferred the first one and finally considered the second interpretation invalid. It seems that the aspects that he mentioned as his preferences of the first answer and what he considered as proving the invalidity of the second interpretation are controversial. In fact, the second answer is preferable to the first one, and the first answer is basically unacceptable.
ملخص الجهاز:
او در ميان پاسخهاي مطرح شده، بيشتر بر دو پاسخ تأکيد ورزيده است: يکي آنکه درخواست حضرت موسي(، نه درخواستي از جانب خودِ او، بلکه تنها حکايت درخواست رؤيت از جانب قوم او بوده است، و ديگر آنکه اگر درخواست حضرت موسي( از جانب خودش بوده، او مشاهده آياتي را که مستلزم علم ضروري به خداوند هستند، از وي طلب نموده است.
همچنين براساس اينکه امام صادق( در استدلال بر نفي تعلق رؤيت بصري به خداوند از اين آيه استفاده نموده (خزاز رازي، 1401ق، ص261-262) و نيز با لحاظ پاسخ امام رضا( درخصوص سؤال مأمون از چرايي درخواست رؤيت از سوي موسي( (ابنبابويه، 1398، ص121) روشن ميشود که اين آيه در قرن دوم هجري محل بحث بوده است.
پاسخ سوم (علم ضروري مورد درخواست حضرت موسي( بوده) پيش از تقرير پاسخ سوم، ذکر اين مقدمه لازم است که در نظر سيدمرتضي، معرفت خداوند مهمترين تکليف عقلي است که بايد به صورت معرفت اکتسابي باشد، نه ضروري.
قابل ذکر است که قاضي عبدالجبار در المغني اين آيه را دليل بر ابطال پاسخ سوم ندانسته و تنها بيان کرده است که «أَتُهْلِکنا بِما فَعَل السُّفَهاء» دال بر آن است که حضرت موسي( خود ميدانست رؤيت بصري باطل است (همداني، 1962، ج4، ص164)؛ اما در متشابه القرآن از زبان برخي از شيوخ معتزله بيان ميکند که «ولو کانت المسألة صدرت عنه لأمر يخصه لم يجز أن يقول ذلک (أتهلکنا)...
نتيجهگيري سيدمرتضي در رد استدلال کساني که درخواست رؤيت خداوند از سوي حضرت موسي( را دال بر امکان رؤيتپذيري خداوند تلقي كردهاند، چهار پاسخ بيان نموده است: 1.