خلاصة:
ظهور دین اسلام که ناسخ ادیان و شرایع پیشین بهشمار میآید، واکنش مسیحیان و یهودیان را برانگیخت. آنان اسلام را دینی رقیب میدانستند. به همین سبب، طرحی برای شبههافکنی در آیات قرآن به راه انداختند که محور آن، ادعای تناقض در آیات قرآن بود. تغییر قبله ازجمله موضوعاتی بود که توجه حداکثری مستشرقان را به خود جلب نمود. سوال اصلی تحقیق این است که مستشرقان از تغییر قبله چه انگارهای داشتهاند؟ و چه پاسخی میتوان به سخنانشان داد؟ نتایج نشان داد که برخی از نویسندگان تحت سیطره دیدگاههای استعماری، نسخ احکام را راهکاری برای پوشاندن برنامه نبوت پیامبر میدانستند، اما نویسندگان آزاد تغییر قبله را همراهی یهودیان با پیامبر عنوان میکردند. علاوه بر دلایلی همچون امتحان مسلمانان و واکنش به طعنههای یهود، نکته مهم رفتار خصومتآمیز و فریبکارانه یهود با مسلمانان است.
The rise of Islam, which was considered abrogative of previous religions,
provoked a reaction from Christians and Jews who regarded Islam as a rival
religion, and thus started to cast doubt on the verses of the Qur'an by claiming
contradiction in its verses. Changing the Qibla was one of the topics that
attracted the maximum attention of orientalists. This research mainly addresses
the orientalists’ reaction to the change of the Qibla and the answer that can be
given to them. The results show that some writers, under the domination of
colonial views, considered the abrogation of the rules as a way to cover the
prophetic mission of the Prophet, but the free writers described the change of
Qibla as a sign of the Jews' cooperation with the Prophet. In addition to reasons
such as testing the Muslims and reacting to Jewish taunts, the important point is
the Jews hostile and deceptive attitude towards the Muslims.
ملخص الجهاز:
سؤال اصلي تحقيق اين است که مستشرقان از تغيير قبله چه انگاره اي داشته اند؟ و چـه پاسـخي مـيتـوان بـه سخنانشان داد؟ نتايج نشان داد که برخي از نويسندگان تحت سيطره ديدگاه هاي استعماري، نسخ احکـام را راهکـاري براي پوشاندن برنامه نبوت پيامبرصلی الله علیه وآله ميدانستند، اما نويسندگان آزاد تغيير قبله را همراهي يهوديان بـا پيـامبرصلی الله علیه وآله عنـوان ميکردند.
زيگموند کوئل از ديگر مستشرقاني است که در مقام مبلغ مسيحي ، ميگويد: حضرت محمـدصلی الله علیه وآله بـا درک عميـق عملي و فريبکارانه ، کعبه را مرکز اسلام معرفي کرد و آن را به مثابه جايگاه زيارت مذهبي به همـه پيـروانش تحميـل کرد؛ اما پس از مهاجرت خود به مدينه ، براي مدت کوتاهي اورشليم را به عنوان قبله خود معرفي کرد، به اين اميد کـه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ١.
آنان انتخاب اوليـه بيـت المقـدس بـه عنـوان قبله را راهکاري اصلاحي براي سازش با يهوديان مدينه ميدانند که از آن طريق ، پيامبرصلی الله علیه وآله سعي داشت تـا يهوديـان را با خود همراه کند؛ اما پس از آنکه نتوانست موافقتي از سوي يهود به دست آورد، قبله را تغيير داد.
البته نکته مغفول اين است که يهوديان پس از تغيير جهت قبله نزد پيامبرصلی الله علیه وآله آمدند و خواهان برگرداندن قبله بـه سمت بيت المقدس شدند.
نکتـه مغفول ديگر اين است که يهوديان پس از تغيير قبله به سمت کعبه ، نزد پيامبرصلی الله علیه وآله آمدند و اصرار کردند که قبله را به سمت بيت المقدس برگردانند.