خلاصة:
واژه «مجوس» تنها یکبار در قرآن بهکار رفته و گویا برخلاف یهود و نصاری از نظرگاه مفهومشناسی و مصداقیابی، نیاز به روشنگری بیشتری دارد تا مشخص شود مراد قرآن کریم و پیشوایان دین؛ همچنین فقها، متکلمان و مفسران، از مجوس چه بوده است و آن را بر کدام گروه یا گروههایی انطباق دادهاند. مقاله حاضر به بررسی واژه مجوس و واکاوی مصداق مجوس در منابع تفسیری و تطبیق آن با منابع تاریخی، کلامی و ملل و نحل میپردازد. شیوه تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی، با رویکرد معناشناختی، تاریخی و کلامی بوده و مشتمل بر مطالعه مقایسهای منابع تفسیری، بررسی منابع تاریخی و کلامی و استخراج و تحلیل اطلاعات مربوط به مجوس است. اهمیت این پژوهش از این روست که ما را با نگاه مصادر اسلامی به دین زرتشتی و پیامبر آن آشنا، و رابطه دین زرتشتی را با اصطلاح قرآنی مجوس تبیین میکند. یافتهها و نتایج تحقیق در مجموعه منابع اسلامی نشان میدهد که در اغلب موارد، مصداق اصلی مجوس، زرتشتیان هستند؛ همچنانکه پژوهش تاریخی و کلامی ما نیز موید این نظرگاه است.
ملخص الجهاز:
ک: بقره: 62؛ مائده: 69؛ حج: 17) دستهاي از مجوس يا قومي ميان مجوس و يهود هستند (طبري، 1999، ج 9، ص360)؛ اعتقاد مجوسان به دو اصل نور و ظلمت، و همچنين پرستش يا ستايش خورشيد و ماه و آتش و اينکه نام پيامبرشان زرتشت بوده است (ابيحيان اندلسي الغرناطي، 1983، ص 358؛ قرطبي، 1364، ج 13، ص23؛ شوکاني، 1414ق، ج 3، ص 523ـ524؛ آلوسي، 1415ق، ج 17، ص 129؛ ابنعجيبه، 1419ق، ج 3، ص 524؛ مغنيه، 1425ق، ص 435؛ ابنجزي، 1355ق، ج 2، ص36؛ حجازي، 1413ق، ج 2، ص574)؛ پيروان حضرت ابراهيم( (طيب، 1378، ج 9، ص 279)؛ پيروان زرتشت (حسيني همداني، 1404ق، ج 11، ص 146؛ فضلالله، 1419ق، ج 16، ص 36؛ امين، 1361، ج 8، ص 339؛ صادقي تهراني، 1419ق، ص334)؛ بندگان آتش (سمرقندي، 1416ق، ج 2، ص 452؛ هويدي، ۱۴۲۴ق، ص 334؛ سبزواري نجفي، 1402ق، ج 5، ص 16؛ شرفالدين، 1405ق، ج 10، ص 347)؛ گبران» (کاشاني، 1336، ج 6، ص 133؛ واعظ کاشفي، 1369، ص 730؛ حسيني شاهعبدالعظيمي، 1363، ج 9، ص31)؛ مغان» (نسفي، 1367، ج 2، ص 629)؛ کساني که تمييز ميان فاعل خير و فاعل شر را ادعا ميکنند.
اما در هر صورت ميان زردشتيان و مانويان اختلافات اساسي دربارۀ مبدأ و معاد وجود دارد، که آنها را بهشدت از همديگر جدا کرده است؛ ضمن آنکه به شهادت متون تاريخي متقدم، مسلمانان صدر اسلام و پيشوايان معصوم( حاضر نشدند معاملهاي را که با مجوس در امان دادن به ايشان و تأييد ريشۀ آسماني دين ايشان کردند، با پيروان ماني نيز بکنند و گويا در متنبي دانستن ماني ترديدي نداشتند؛ زيرا آموزههاي ماني با توحيد (حتي اقل مراتب آن) سازگاري نداشت.