خلاصة:
زمینه و هدف: قاچاق کالا پدیدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که توانسته نظام اقتصادی، اجتماعی و به تبع آن نظام سیاسی و امنیت ملی کشورها را در معرض تهدید قرار دهد، پژوهش حاضر نیز برخلاف اذعان به چند علیتی بودن قاچاق، صرفاً بهدنبال شناخت رابطه بین متغیرهای اجتماعی و گرایش مرزنشینان بانهای به قاچاق کالا میباشد.
روششناسی: روش تحقیق در پژوهش حاضر، پیمایش و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بههمراه مصاحبه میباشد. جامعۀ آماری پژوهش، شامل مرزنشینان شاغل در امر قاچاق شهرستان بانه در سال 1393 میباشد. حجم نمونه 381 نفر بوده که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونهگیری طبقهبندی نامتناسب جامعه نمونه به سه دسته کولبران، بازاریان و قاچاقچیان تقسیم شده و در مرحله بعد برای بازاریان و کولبران از روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس استفاده شده و برای قاچاقچیان از روش نمونهگیری گلوله برفی استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین فشار ساختاری با متغیر وابسته (گرایش و پذیرش قاچاق بهعنوان یک شغل مشروع) ارتباط معنیداری بهصورت مستقیم و مثبت وجود دارد. همبستگی بین تعهد اجتماعی و گرایش ارتباط معکوس و معنیداری وجود دارد؛ همچنین بین ردههای سنی و سطوح تحصیلی مختلف در گرایش به قاچاق کالا تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: تحلیل نظری یافتههای تحقیق با توجه به بافت فرهنگی و اقتصادی بانه حاکی از وجود رابطه معنیدار بین عوامل اجتماعی و گرایش به قاچاق کالا است، البته این رابطه تحت تأثیر توسعه نیافتگی همه جانبه منطقه قرار گرفته است.
background and purpose: Goods smuggling is an economic, social and cultural phenomenon which threats economical, social and hence, political system and national security of countries. despite acknowledging the multi causality status of this phenomenon, this paper has focused on studying the relationship between social factors and tendency of the frontiersmen of Baneh to goods smuggling. methodology: The methodology of this study is based on surveying and data collection instruments include questionnaires and interviews. study population consists of the goods smugglers among the frontiersmen of Baneh who engaged in smuggling in 1393. Sample size was 381 people who were selected by Cochran's formulas and were divided into three groups of backpackers, merchants and smugglers with Disproportionate Stratification method. In the next step, the Purposive Sampling and Available Sampling methods for backpackers and merchants and Snowball Sampling method for smugglers were used. findings: The findings of this study show that there is a significant direct and positive correlation between social pressure and dependant variable (tendency to and acceptance of smuggling as a permissible occupation). the correlation between social commitment, awareness of the impact of smuggling and tendency to this phenomenon is inverse. there were various rates of tendencies between different age categories and educational stage of these individuals. results: Theoretical analysis of this findings based on cultural and economical context of Baneh indicates a meaningful relation between social factors and tendency to goods smuggling which lies at the root of the overall underdevelopment of this region.
ملخص الجهاز:
نتيجه گيري: تحليل نظري يافته هاي تحقيق با توجه به بافت فرهنگي و اقتصادي بانه حاکي از وجود رابطه معنيدار بين عوامل اجتماعي و گرايش به قاچاق کالا است ، البته اين رابطه تحت تأثير توسعه نيافتگي همه جانبه منطقه قرار گرفته است .
بيان مسئله قاچاق کالا به دليل عدم پرداخت حقوق و عوارض گمرکي علاوه بر اينکه منجر به واردات ارزان قيمت و به تبع آن کاهش مصرف توليدات داخلي و نهايتا رکود و تعطيلي کارخانجات ميشود، دولت را از يکي از منابع اصلي تامين درآمد خود محروم کرده و 35 موجب اختلال در اعمال و اجراي برنامه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دولتي شده و با کاهش رشد و ايجاد رکود اقتصادي، عدم توازن و تعادل در نظام اجتماعي و اقتصادي را به دنبال خواهد داشت که در نهايت ، نظام اقتصادي، اجتماعي و به تبع آن نظام سياسي و امنيت ملي کشور را در معرض تهديد قرار خواهد داد.
در منابع و پژوهش هاي موجود، در ذکر دلايل رشد و گسترش قاچاق به موارد مختلفي اشاره شده است که از مهم ترين آنها ميتوان به دلايلي همچون تقاضاي داخلي ناشي از کمبود يا مطلوب نبودن توليدات داخل و منفعت بالاي قاچاق، ناکارآمدي اقتصاد دولتي، بيثباتي دولت هاي همسايه ، سکونت اقوام مختلف در مرزها و تشابه هاي فرهنگي و مذهبي قوميت ها در دو سوي مرز حتي نسبت فاميلي، مرزهاي طولاني، دوري مناطق مرزي از مرکز و ضعف اطلاعاتي مسئولان از مشکلات اين مناطق و توسعه ناموزون، اشاره کرد (معصومي، قاسمي، ١٣٨٨: ٣١).
نتيجه گيري مقاله حاضر با هدف بررسي اين سؤال است که آيا رابطۀ معنيداري بين علل و عوامل اجتماعي و اقتصادي (از قبيل احساس آنومي، ميزان ارتباط با افراد بزهکار، تعهد اجتماعي، آگاهي از اثرات قاچاق کالا و فشار ساختاري) با گرايش به قاچاق کالا ارتباط معنيداري وجود دارد؟ انجام شده است .