خلاصة:
زمینه و هدف: نزاع در جوامع در حال توسعه و گذر از سنتی به مدرن به دلیل جابجایی ارزشهای اجتماعی و کاهش تقید به هنجارهای موجود مشاهده میشود. استان اردبیل، در طی سالهای گذشته، نزاع زیادی را تجربه کرده است. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش، تبیین شکلگیری نزاع و درگیری دستهجمعی در استان اردبیل است.
روش: پژوهش حاضر از نظر روش اجرا، از نوع فراتحلیل است. فراتحلیل روشی کمی در مطالعات پیمایشی برای دستیابی به یک اندازه اثر معین از طریق آزمون کوهن است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 19 مطالعۀ پژوهشی معتبر (مقالات، رسالهها و پایاننامهها) است که 13 نمونه بعد از ارزیابی اعتبار و روایی انتخاب شدند. بازۀ زمانی آن بین سالهای 1392 الی 1396 بوده است.
یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که سطح گرایش به نزاع و درگیری در سطح بالا (34 درصد)، متوسط (37 درصد) و پایین (29 درصد) است. نزاع دستهجمعی بهعنوان متغیر وابسته اصلی، تأثیرپذیر از سرمایۀ اجتماعی (اندازه اثر = 213/0)، کنترل اجتماعی (اندازه اثر = 194/0)، نارضایتی اجتماعی (اندازه اثر = 189/0)، تعلق ایلی (اندازه اثر = 169/0) و اختلافات اجتماعی (اندازه اثر = 274/0) است.
نتیجهگیری: پدیده نزاع و درگیری در جوامع سنتی از جمله استان اردبیل، از آن دسته آسیبهایی است که متأثر از سایر عوامل اجتماعی از جمله سرمایۀ اجتماعی، کنترل اجتماعی و اختلافات اجتماعی است که لازم است در استان اردبیل، این عوامل مورد توجه دستگاههای اجرایی و متولی امر قرار گیرد تا بتوانند با اقدامات مناسب از جمله تقویت سرمایۀ اجتماعی و کنترل تعلقات سنتی و نارضایتی و اختلافات اجتماعی، از تداوم و تشدید پدیدۀ نزاع و درگیری دستهجمعی پیشگیری کنند.
Background and objectives: Conflicts in developing societies and evolving from the traditional to the modern societies are observed because of the shifting social values and the decline of the existing norms. Ardabil province has experienced many conflicts over the past years. Accordingly, the main purpose of this research is to explain the formation of collective strife and conflict in Ardabil province. Methodology: The present study is a meta-analysis in terms of its methodology. Meta-analysis is a quantitative method in survey studies to achieve a certain effect size through the Cohen test. The statistical population of the study consisted of 19 authoritative research studies (articles, dissertations and theses) and 13 samples were selected after validity and reliability assessment. Its time span ranged from 2013 to 2017. Findings: The findings show that the level of tendency to strife and conflict is high (34%), moderate (37%) and low (29%). Collective strife, as the main dependent variable, is influenced by social capital (effect size = 0.291), social control (effect size = 0.194), social dissatisfaction (effect size = 0.189), tribal attachment (effect size = / 169). 0) and social differences (effect size = 0.274). Results: In the traditional societies such as Ardabil province, the strife and conflict is one of those damages that is influenced by other social factors such as social capital, social control and social disputes that are needed to be taken into considerations by the administrative and enforcement agencies to prevent the continuation and intensification of the phenomenon of collective strife using appropriate measures such as strengthening social capital and controlling traditional attachments and dissatisfaction and social differences.
ملخص الجهاز:
مقاله پژوهشي تبيين شکل گيري نزاع و درگيري دسته جمعي در استان اردبيل تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٠٢/٠٥ تاريخ پذيرش: ١٣٩٨/٠٤/١١ محمد جوانمرد١، طاها عشايري ٢، حميد هاشمي 3 از صفحه ٤٧ تا ٦٨ چکيده زمينه و هدف: نزاع در جوامع در حال توسعه و گذر از سنتي به مدرن به دليل جابجايي ارزشهاي اجتماعي و کاهش تقيد به هنجارهاي موجود مشاهده ميشود.
com@hamyaneh٦٠ مقدمه نزاع دسته جمعي يکي از شاخص هاي مهم وجود خشونت در جامعه تلقي ميشود که علت آن عمدتاً اختلافات قومي و قبيله اي يا عقيدتي و اخلاقي بين جمعي از افراد است که در آن علاوه بر ضربوجرح، آسيب رساني و تخريب ، ممکن است يک يا چند نفر نيز به قتل برسند (صديق سروستاني، ١٣٨٩: ١١١).
وجود رابطه طايفه گرايي با نزاع دسته جمعي مبين اين است که همبستگي درونگروهي و وابستگي به ايل و طايفه خود باعث بروز شکاف و فاصله اجتماعي بين افراد جامعه گرديده است که منجر به افزايش ٦٠ درگيري و تضاد اجتماعي و فرهنگي ميشود.
بر اين اساس و با تکيه بر يافته هاي تحقيق ، ميتوان دو عامل تعلق طايفه اي و تعصب اجتماعي را که بيشتر مبتني بر تعلقات ايلي است ، در بروز و تشديد نزاع و درگيري دسته جمعي در استان اردبيل معرفي کرد؛ چراکه همبستگي درونگروهي و وابستگي به ايل و طايفۀ خود باعث بروز شکاف و فاصلۀ اجتماعي بين افراد جامعه شده و در نهايت ، منجر به افزايش درگيري و تضاد اجتماعي و فرهنگي ميشود.