ملخص الجهاز:
در نوشتار حاضر ضمن بازخوانی اندیشه و سیره امام خمینی( در ایجاد بحران مشروعیت رژیم، بُعد «مشروعیت مذهبی» به عنوان یک محور راهبردی، مورد توجه قرار گرفته و با تکیه بر مواضع سیاسی امام به عنوان یک رهبر سیاسی گفتمانساز، به این پرسش پاسخ داده میشود که بهرغم برخورداری حداکثری رژیم از تمام ابزارهای سیاسی- امنیتی و رسانهای، چگونه در مقام مواجهه گفتمانی با امام، نتوانست از بحران مشروعیت و سقوط سیاسی خود پیشگیری نماید؟ نوشتار حاضر ضمن مرور مواضع سیاسی امام، به بازخوانی نقش «بحران مشروعیت» در پیشبرد مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است.
پیش از آغاز تحولات نهضت امام خمینی(، رژیم پهلوی با تکیه بر پروپاگاندای رسانهای و سرکوبکردن حداکثری احزاب و جریانهای سیاسی و نیز استفاده ابزاری از «انتخابات فرمایشی» توانسته بود در عرصه داخلی و بینالمللی، «مشروعیت سیاسی نسبى» برای خود دست و پا کند اما با آغاز انقلاب اسلامی، ماهیت واقعی رژیم در نوع مواجهه با حقوق سیاسی ملت و نیز میزان توانمندی در اداره امور، عیان گردید و رژیم از یک سو در عرصه مردممداری و از دیگر سو در عرصه کارآمدی سیاسی و سویی دیگر در جهت گفتمان سیاسی، به شدت دچار سردرگمی و ضعف و تزلزل گردید و نهایتاً ابتدا با حذف هویدا و نخستوزیری شریف امام و دستزدن به اصلاحات سیاسی نمایشی فریبکارانه، و پس از آن با روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری، آخرین تلاشها را برای تثبیت موقعیت خود انجام داد و بعد از گفتمانسازی فراگیر امام( و تبیین عدم مشروعیت سیاسی و مذهبی رژیم، عملاً راهی جز تمسک به نیروهای به اصطلاح ملیگرا مانند سران جبهه ملی و نهضت آزادی برایش باقی نماند که بعد از ردکردن پیشنهاد نخستوزیری توسط صدیقی و سنجابی و بازرگان، نهایتاً به بختیار رسید.