خلاصة:
نابرابری درآمدی و تلاش در راستای کاهش آن، یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع در دنیای کنونی محسوب می شود؛ کشورها از یک سو، به دنبال منابعی درآمدزا و از سوی دیگر، در تلاش جهت کاهش نابرابری های درآمدی هستند. از طرفی، مهاجرت به دلیل توزیع نابرابر درآمد و روند تاثیر مهاجرت بر خلاف سیاست های جوامع، دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب را با مشکل مواجه می کند. بنابراین، با توجه به اهمیت پیامدهای ناشی از مهاجرت، هدف اصلی این مقاله، بررسی اثرات غیرخطی نابرابری درآمد بر فرار مغزها در کشورهای درحال توسعه است. براساس یافته های مطالعه و نتایجی که برآورد مدل نشان می دهد، نابرابری توزیع درآمد، تاثیری آستانه ای بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه داشته است. تا زمانی که نابرابری در سطوح کمتر از 46/ 0 باشد، این متغیر، تاثیری منفی و معنی دار بر فرار مغزها داشته، اما پس از عبور از حد آستانه 46/ 0 و قرار گرفتن در رژیم نابرابری بالا، تشدید نابرابری، موجب تشدید فرار مغزها شده است. به عبارت دیگر، جامعه حدی از نابرابری را تحمل می کند اما شدت گرفتن نابرابری از حد قابل تحمل جامعه، موجب می شود که نخبگان به دنبال زندگی بهتر و متناسب با توانمندی های خود به کشورهای توسعه یافته که برابری بیشتری دارند، مهاجرت نمایند.
Income inequality and efforts to its reduction it is one of the most important concerns of societies in today's world. On the one hand, countries are looking for revenue sources and, on the other hand, are trying to reduce income inequalities. In addition, due to the unequal distribution of income and the impact of migration contrary to the policies of societies, migration makes it difficult to achieve the desired economic growth. Therefore, considering the importance of the consequences of migration, the main purpose of this paper is to investigate the nonlinear effects of income inequality on brain drain in developing countries. Based on the findings of the study, the inequality in income distribution has a threshold effect on brain drain in developing countries. As long as inequality is at levels below 0. 46, this variable has a negative and significant effect on brain drain, but after exceeding the threshold of 0. 46 and being in a high inequality regime, the intensification of inequality increases the brain drain sharply. In other words, society tolerates a degree of inequality, but the intensification of inequality beyond the tolerable level of society causes the elites to migrate to developed countries, which are more equal, in search of a better life and proportionate to their capabilities.
ملخص الجهاز:
آرتورلوئیس ١ که از طرفداران فرضیه کوزنتس ٢ در خصوص رابطه رشد اقتصادی و نابرابری می باشد، در فرمول بندی مدل توزیع درآمد، این فرض کلیدی را در نظر گرفته است که روند صعودی دستمزدهای بالا در بخش های صنعتی اقتصاد و فاصله با سطح دستمزدها در مناطق روستایی، باعث تداوم روند مهاجرت بین مناطق شهری وروستایی می شود.
شفیعی (١٣٩٠)، در تحقیق خود با عنوان «مهاجرت ، نابرابری درآمد یا ارتقاءکیفیت زندگی»، به بررسی این موضوع پرداخته ، و مدل اقتصاد سنجی برای ٨٧٠ مشاهده به روش حداقل مربعات وزنی را برآورد کرده است و نتایج ، نشان دهنده تأثیر مثبت انگیزه های درآمدی و تأثیر منفی شاخص های غیراقتصادی به عنوان انگیزه های غیراقتصادی بر مهاجرت ، می باشد.
گالیانو و رومر (٢٠١٧ ,Romero &Galiano ) در مقاله ای با عنوان «فرار مغزها و توزیع درآمد»، با استفاده از روش GMM به چگونگی توزیع درآمد بر فرارمغزها پرداخته ، و در شرایطی که افزایش نابرابری درآمد نگرانی زیادی ایجاد کرده است ، و کارگران ماهر به راحتی از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته مهاجرت می کنند، یک سؤال مهم مطرح می شود: آیا توزیع درآمد بر فرار مغزها در اقتصاد تأثیر دارد؟ در زمینه ای که آموزش عالی به طور عمومی با مالیات های عمومی تأمین می شود، این اثرگذاری وجود دارد.
یافته های مطالعه و نتایج برآورد مدل ، نشان می دهد که نابرابری توزیع درآمد، تأثیری آستانه ای بر فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه داشته است .