خلاصة:
پدیده جرم یکی از معضلات جامعه بشری است و در هر جامعه درصدی از افراد به واسطه ارتکاب جرم نظم اجتماعی و امنیت جامعه را بر هم میزند.
برخوردهای اولیه با بزهکاران و مجرمان بر مبنای نگاه خردگرایانه به آدمی است. یعنی انسان موجود با عقل و خردی تلقی میشود که رفتار مجرمانه را بر اساس عقل و منطق انتخاب کرده است. بنابر این مسئولیت کامل عمل به عهده فرد است. لذا مجازاتهای ابتدایی واکنشی بود متکی بر روح انتقام جویی و هدف از آن برقراری نظم مختل شده، بوده است. جمله مشهور بنتام که میگوید: «بگذار مجازات جلوی جرم را بگیرد» نگرش به پدیده جرم و مجرم را کاملا در آن دوره مشخص میکند. مجازاتها با توسعه دانش بشری به ویژه در زمینه جرم شناسی تحول یافته است بهطوری که امروزه ثابت شده است که «نظریه انتقام» به عنوان مجازات برای جلوگیری از اعمال مجرمانه کفایت نمیکند. گر چه مجازات بزهکار و مجرم لازمه حفظ نظم اجتماعی و امنیت جامعه است؛ اما، اگر در اجرای مجازات، اقدامات موثری در زمینه اصلاح و تربیت و درمان مجرمان و آماده سازی مجرمان برای بازگشت به جامعه و بازپذیری اجتماعی فراهم نشود، مجازات اثر معکوس خواهد داشت و در پیشگیری از وقوع جرم یا تکرار جرم موثر نخواهد بود زیرا جرم پدیدهای پیچیده و معلول عوامل متعددی است که در ایجاد آن نقش داشته و فقط با اعمال مجازات امکان پیشگیری فراهم نمیشود.
عوامل مختلفی بر وقوع بزهکاری تاثیر دارند. بیشتر تحقیقات گذشته بر موضوع شرایط فردی، اجتماعی و خانوادگی استوار بوده است. حال آنکه رویکردهای اقتصادی از جنبههای مثبت و منفی نیز در این میان حایز اهمیت هستند و موضوع مورد پژوهش در این مقاله قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
درگیری نظام کنترل اجتماعی نیز با جرایم یقه سفیدان کمتر است؛ زیرا یقه سفیدان اغلب مرتكب جرایمی میشوند که به مهارت و پیچیدگی و از همه مهمتر منابع قدرت برای گریز از بازرسی و محاکمه نیاز دارد و احتمال دستگیری، محاکمه و محکوم شدن غیر یقه سفیدان بیشتر است، اما یقه سفیدان به دلایل زیر موفقترند: 1- اجرای عقلانی کج رفتاری برای کسب بیشترین سود 2- استفاده از منزلت خود برای اعمال نفوذ و به حداقل رساندن احتمال آشکار شدن تخلف 3- استفاده از همکاری ناآگاهانه از همکاری قربانیان خود 4- بی تفاوتی نسبی جامعه نسبت به اینگونه کج رفتاریها وجه تسمیه "یقه سفیدان" و جرایم ارتکابی آنان، این است که این افراد متعلق به طبقات بالای جامعه بوده یعنی افرادی هستند که از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی صاحب نفوذ هستند و به اعتبار وضع ظاهری آراسته آنها (کت و شلوار تیره، پیراهن سفید و کراوات هماهنگ) به این عنوان خوانده میشوند.
در رفاه بیش از حد اینگونه نیست که فقط مرفهین به سوی ارتكاب جرایم غیرمالی مثل جرایم جنسی روی بیاورند، بلکه این گروه به دلیل داشتن تمکن مالی امکان ارتکاب جرایمی مثل پولشویی و یقه سفیدی را دارند، زیرا که قاچاق، پولشویی، اختلاسهای بزرگ و مفاسد اقتصادی در سطح کلان جامعه برای اقشار فقیر یا متوسط نیست بلکه این جرایم، در زمره جرایم ارتکابی افرادی است که دارای سرمایه بالای اقتصادی هستند که میتوانند چنین ریسک بزرگی را انجام دهند و با توجه به تحقیقات انجام شده دیدیم که رفاه در کشورهایی که ثروتمند هستند خود نیز میتواند بزهزا باشد و حتی بررسی شد که در زمان شکوفایی اقتصادی نه تنها از تعداد مجرمین خصوصاً در جرایم مالی کاسته نشد، بلکه به آمار مجرمین و همین طور آمار جرایم ارتکابی نیز افزوده است و به عبارتی، رشد جرایم را به همراه داشتهاست.