خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه روان درمان گری مولانا و روانشناسی فرافردی مزلو صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهد که از نظر مولانا روان انسان به هیچ وجه دچار بیماری نمیشود و تمامی این مشکلات برای نشناختن خود حقیقی انسان است. روش پژوهش تحلیل محتوا و روش و ابزار جمع آوری داده روش کتابخانهای میباشد. برای تحلیل اطلاعات از تحلیل کمی وکیفی استفاده شده است. از نظر وی انسان خود واقعیش را با خود غیر حقیقی خود که شامل جسم، ذهن، و نفس است اشتباه گرفته و زمانی که هر کدام از آنها بیمار میشوند گمان میکند که خود بیمار شده است مولانا برای پیدا کردن خود حقیقی دو راه حل ارائه میدهد که یکی آموختنی و یکی آمدنی است در این پژوهش فقط به راه حل اول اشاره شده و مراحل زیر از مثنوی معنوی استخراج گردیده. شناخت خود حقیقی، رایگان بخشی، حیثیت اجتماعی، شهرت طلبی، قدرت و خشیت، محبوبیت و تحمل پذیری دنیا. در مرحله بعد روانشناسی فرافردی از دیدگاه مزلو مورد بررسی کامل قرار گرفته و مراحل زیر از منابع مختلف استخراج شده است: درک بهتر واقعیت، پذیرش، کیفیت کنارهگیری، آزادی عمل، تجربه اوج، منش مردمی، مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، تمرین رویا، تصفیه عاطفی، سوال پرسی هستی گرایانه، تصویر ساز هدایت شد و گفتگو گشتالتی و در نهایت به تطبیق و ذکر تشابهات و اختلافات مولانا و مزلو اشاره شده است.
شباهتها: محوریت انسان، تکیه بر منزلت اجتماعی، اهمیت تجربه فرد، رشد انسان را دائمی دانستن، مسیر حرکت انسان را با سختی دانستن، نیازهای مادی را مبنای نیازهای غیر مادی دانستن، کل گرایی و رویکرد پددار گرایانه، تمرکز بر توانایی بالقوه و بالفعل کردن آنها، باور به اراده و اختیار در مسیر حرکت انسان، قائل بودن به فطرت پاک انسانی.
تفاوتها: رویکرد انسان گرایی مزلو بر اساس تجربه و رویکرد مولانا بر اساس معنویت و عرفان، مولوی قائل به رشد و شکوفایی در تمام عالم خلقت، اعم از مادی و غیرمادی است. مزلو نظریهاش را صرفا در باب عالم مادی مطرح میکند، رشد نهایی در روانشناسی مزلو، رسیدن به خودشکوفایی است، مولانا هدف را دستیابی به روح قدسی و امر الهی میداند، در مولانا محوریت نهایی با خدا و در مزلو با انسان است، مزلو رویکردی «اینجا و اکنونی» دارد. مولانا از مبداء انسان شروع و عوالم پس از مرگ را نیز پوشش میدهد، مزلو قائل به انطباق فرد با جامعه و محیط است. اما مولانا خواهان تغییر و دگرگونی اساسی فرد میباشد.
ملخص الجهاز:
چون t مشاهده شده بزرگتر از مقدار بحراني است، فرض صفر رد مي گردد، يعني در اين پژوهش با اطمينان %99 درصد مي توان گفت: ميزان رشد خلاقيت دانش آموزان پیش دبستانی رفته از لحاظ آماری، به طور معناداري بالاتر از دانش آموزانی است که این دوره را نگذرانده اند.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} جدول 8: نتيجه آزمون t مقدار tمشاهده شده درجدول، برابر با (89/4-) است و از مقدار بحراني بزرگتر است، پس فرض صفر رد مي گردد، يعني در اين پژوهش با اطمينان %99 درصد مي توان این گونه نتیجه گیری کرد: ميزان رشد خلاقيت (از نظر مؤلفه سيالي) در دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند، به طور معناداري بالاتر از دانش آموزانی است که این دوره را نگذرانده اند.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} جدول 10: نتيجه آزمون t مربوط به مولفه بسط طبق نتایج جدول، ميزان t مشاهده شده برابر با(47/12-) است که از مقدار بحراني بزرگتر بوده، لذا فرض صفــر رد مي شود، يعني در اين پژوهش با اطمينان %99 درصـد مي توان گفت: ميزان رشد خلاقيت (از نظر مؤلفه بسط) در دانش آموزانی که دوره پیش دبستانی را گذرانده اند، به طور معناداري بالاتر از دانش آموزانی است که این دوره را نگذرانده اند.
فرضيه اول: میزان رشد خلاقیت (مؤلفه اصالت) در دانش آموزان که دوره ی پیش دبستانی را گذراندهاند، نسبت به کودکانی که این دوره را نگذرانده اند بیشتر است.
فرضيه چهارم: میزان رشد خلاقیت (مؤلفه بسط) در دانش آموزانی که دوره ی پیش دبستانی را گذرانده اند نسبت به کودکانی که این دوره را نگذرانده اند، بیشتر است.