خلاصة:
از شاخصهای مهم سنجش توسعه در هر کشور وضعیت زنان و نوع مشارکت آنان در فضاهای اجتماعی میباشد. لیکن نقش محوری و بنیادی زنان نه تنها بواسطه نظام اقتصادی بلکه بوسیله عؤامل فرهنگی و اجتماعی تحت تأثیر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با بررسی این مسئله که چه شرایط، زمینهها و عواملی بر کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان تأثیرگذار است؛ زنان چه راهبردهایی برای مواجهه با این زمینهها و شرایط اتخاذ میکنند و این راهبردها، چه پیامدهایی به دنبال دارد، به دنبال کشف و شناسایی الگوهای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین شهر شیراز است. روش پژوهش از نوع نظریه زمینهای (رویکرد سیستماتیک) و روش جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته است که با 25 مصاحبه انجام شده، تعداد 82 مقوله فرعی و 19 مقوله اصلی شناسایی گردیده است. دادههای پژوهش بر اساس رویکردِ کدگذاری سهمرحلهای استراوس و کُربین (باز، محوری و گزینشی) تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش بیانگر این است که نابسامانی خانوادگی، محرومیتها، تجربهاندوزی مستمر و دسترسی به منابع سرمایهای مقولاتی هستند که به صورتِ علی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تأثیرگذار و الگوپذیری مادرانه، فرزندپروری مقتدرانه، هوش کارآفرینانه شرایط زمینهای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل داده است. عدم تسهیلگری نهادی، نابسامانی اقتصادی، فضای رسانهای نوین، محدودیتهای جنسیتی کار عوامل مداخلهگری هستند که بر راهبردها و عمل/ تعاملاتی که زنان کارآفرین برای موفقیت اقتصادی و مشارکت اقتصادی مؤثر و موفق به کار میگیرند، تأثیرگذار هستند. این راهبردها عبارتاند از: مدیریت هوشمندانه، توانمندسازی تخصصی، توسعه سرمایه اجتماعی. کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان دارای پیامدهای گوناگونی است که شامل تغییر نگرش نسبت به زنان، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی، چرخش از تبعیت به عاملیت است. در نهایت میتوان گفت که زنان، کارآفرینی زنانهمحور و مقاومتی (مقاومت در برابر ساختارهای جنسیتزده بازار کار) را به عنوان یک الگوی مشارکت اقتصادی ارائه دادهاند.
ملخص الجهاز:
یافته های پژوهش بیانگر این است که نابسامانی خانوادگی، محرومیت ها، تجربه اندوزی مستمر و دسترسی به منابع سرمایه ای مقولاتی هستند که به صورتِ علی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تأثیرگذار و الگوپذیری مادرانه ، فرزندپروری مقتدرانه ، هوش کارآفرینانه شرایط زمینه ای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل داده است .
این شاخه از فمینیسم همچون فمینیسم مارکسیسم ، نظام سرمایه داری را عامل سوق دادن زنان به سوی دستمزد کمتر و حضور در تولید و کار نابرابر دانسته که نتیجه آن روی آوردن آنان به ازدواج برای تأمین زندگی و پذیرش نقش های مادری و همسری است که آن ها را وابسته و محدود میسازد و غیرمستقیم با تمایز حیطه های خصوصی و عمومی به استواری نظام مردسالاری میانجامد (آبوت و والاس ،١٣٨٠: ٢٨٨ و ٢٩٣).
الگوگیری فرد کارآفرین از مادرش کارآفرینانه (شرایط زمینه ای)؛ عدم تسهیلگری نهادی، نابسامانی اقتصادی، فضای رسانه ای نوین ، محدودیت های جنسیتی کار (شرایط مداخله گر)؛ مدیریت هوشمندانه ، توانمندسازی تخصصی، و توسعه سرمایه اجتماعی (راهبردها و استراتژیها)؛ تغییر نگرش نسبت به زنان ، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی، چرخش از تبعیت به عاملیت (پیامدها) میباشد.
The Causal Relationship between Fertility and Women Labor Force Participation: Evidence for the Four Selected Asian Countries.
Female Education, Labour Force Participation and Fertility: Evidence from Uganda.
Trends in the Labor Force Participation of Married Mothers of Preschool-aged Children in Taiwan, RAND Working Paper, NO.
Against the Wind: Labor Force Participation of Women and Economic Instability in Iran.