خلاصة:
همزمانی نسبی روی کار آمدن دولت عدالت و توسعه در آنکارا و سقوط صدام در عراق و بروز خلاء قدرت ناشی از آن در این کشور، تحرکات عمیق، فشرده و چندلایه ترکیه در مناطق شمالی آن را در پی آورد. دولت اردوغان با استناد به تهدید پ.ک.ک (به عنوان عامل امنیتی)، سند عهد ملی (به عنوان عامل تاریخی) در خصوص تعلق موصل و کرکوک به ترکیه و توافقنامه تعقیب گرم منعقده میان بغداد و آنکارا (عامل حقوقی) استقرار نیروهای نظامی خود را به 15 کیلومتری موصل و دامنه حملات هوایی و پهپادی را به عمق 200 کیلومتری خاک عراق رسانده است. تمامی این تحرکات آک پارتی با تاکید همزمان بر احترام به حاکمیت عراق و عدم طمع ورزی به خاک آن کشور انجام میگیرد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است که «چرا ترکیه پس از سقوط صدام و ظهور داعش، ابعاد تحرکات نظامی-سیاسی خود در شمال را افزایش داده است؟». جهت پاسخ به این سوال، طی مطالعهای توصیفی-تبیینی با کاربست منابع کتابخانهای و اسناد تاریخی، جستاری در کتب، مقالات و گزارش اندیشکدهها و رسانههای معتبر به زبانهای عربی، ترکی، فارسی و انگلیسی انجام دادیم و در پایان با استفاده از یافتههای حاصل از این مطالعه، به این نتیجهگیری کلی رسیدیم: «ترکیه با ترکیبی از انگیزههای تاریخی-هویتی سازهانگارانه (برآمده از ایدئولوژی نئوعثمانیسم) و قدرت طلبانه رئالیستی، در کسوت یک بازیگر طمعکار و نه جویای امنیت، بدنبال تسلط بیشتر بر سرزمینهای شمال عراق است».
AK Party taking power in Turkey and Falling of Saddam and vacuum of power in Iraq took place almost at same time; after that political and security developments, we have witnessed a deep and multilayer campaign orchestrated by Turkey in Northern Iraq. In this regard Erdogan has cited to P.K.K. threat (as the military justification), Misak Ahdi Milli (as historic one), Baghdad-Ankara in 1980s (as the legal one) and dispatched Turkish land forces to 15 KM to Mosul; also Turkey has targeted many time by 200 KM within Iraqi territories by airstrike and Drones. This article is trying to answer the main question: “Why after Saddam falling and arousing of ISIS, Turkey has increased its military-political activities in Northen Iraq?”. To this end we have researched dozens of English, Persian, Arabic and Turkish sources and have come to this conclusion: Turkey by historic & identical motivations (emanating from Neo-Ottomanism Ideology), combined with Power-seeking preferences, has sought to expand its influence in Ninawa”. In other word, by using a descriptive-explanative method and utilizing Bayesian Realism as the theoretical framework, we have tried to illustrate whether Ankara is a greedy Actor or a Security Seeker in Ninawa.
ملخص الجهاز:
تنها از سال ٢٠٠٦ به بعد بود که آک پارتي با مشاهده وقوع درگيريهاي طائفي و حملات به امريکا و قدرت يابي کردهاي عراقي، فرصت براي رخنه بيشتر به شمال عراق را مغتنم شمرد و گام به گام پيشروي کرد؛ اين مسأله با سقوط موصل به دست داعش و خلاء قدرت گسترده پس از آن ، به اوج خود رسيد که نمود بارز آن ، تاسيس پايگاه بعشيقه در کنار موصل است .
همچنين مطالب موجود در اين تحقيق تا حدي نيازمنديها در رابطه با چالش هاي هويتي به عنوان يکي از متغيرهاي قطعي در سياست ترکيه در قبال عراق را در اختيار نگارندگان مقاله حاضر قرار داد اما بنظر ميرسد با غفلت از وجود چنين چالشي در طول تاريخ عراق ، با نگاهي ارزش انگار به موضوع فعاليت امريکا در کشور مورد بحث نگريسته است .
طي اين مقاله با استفاده از نظريه رئاليسم بيضوي (انگيزشي) بحث خواهيم کرد که دولت ترکيه به منظور مشروعيت بخشي به عمليات هاي نظامي-سياسي خود در شمال عراق ، حداقل از ٤ دهه پيش ، خود را يک بازيگر جوياي امنيت نشان داده و همچنان با برجسته سازي مخاطرات امنيتي که برايش در خاک عراق وجود دارد، به پيشروي نظامي در آن ادامه ميدهد.
تلاش هاي ترکيه تازه تاسيس براي الحاق نينوي در دهه ١٩٢٠ سرانجام با توافقات سياسي- اقتصادي فروکش کرد اما «از دهه ٨٠ ميلادي به دليل ضعف دولت عراق و قوت گرفتن نسبي دولت ترکيه ، مجددا شاهد پيشروي نظامي- سياسي ترکها در نينواي عراق بوده ايم » (پشنگ و زمردي، ١٣٩٣: ٤٨٧؛ به نقل از تيشه يار و ظهيرينژاد، ١٣٨٤: ٩٣)؛)٢٠١٤:٤٧٧ ,Zomorrodi &Pashang ؛ ٩٣ :٢٠٠٤ ,Zahirinejhad &Tisheh Yar (.