خلاصة:
اینکه زندگی وابسته به آب است را همه میدانند. «من الماء کل شیء حی». حیات اما، وابسته به حرکت است. شیء ثابت را حیاتمند نمیشناسند. حیات را با جان نیز یکی میدانند. جانداران آنهایی هستند که حیات و حرکت دارند. مفهوم حیات و حرکت برای گیاهان و حیوانات نسبتا قابل درک است. حیات نباتی و حیوانی، زندگی در عرض است. هرچه از ابتدا دارند، همان است که توسعه پیدا میکند. حرکت گیاه و حیوان که وابسته به آب است، حرکتی در عرض است که تفاوت موثری در رتبۀ وجودی آنها ایجاد نمیکند. حرکت برای انسان به رشد او منجر میشود. رشد مفهوم عمیقتری از توسعه دارد. توسعه را میتوان تحول استعداد درونی دانست که بالفعل میشود. رشد اما، توسعهای است که بیرون از ظرفیتهای ماده رخ میدهد. رشد، تولید مرتبۀ بالاتری از موجود است. زنبورعسل دارای ظرفیتی است که غریزه خوانده میشود. بالفعلکردن توان درونی زنبور از جنس توسعه است. امکانی مادی که وقوع پیدا میکند. زنبور با تحقق حرکت مادی خود شانی بالاتر از آنچه برای او پیشبینی شده بود نمییابد. این حرکت در عرض است. تحقق صفتها و استعدادهای نهفتۀ موجود مادی. رشد منحصر به انسان است. انسان هم ظرفیتهای خاص خود را دارد. هم امکاناتی که با حرکت در عرض و تحقق ظرفیتهای مادی درونی او حاصل میشود و هم حرکت در طول که از طریق بهکارگیری خلاقیت و آفرینشگری او در عرصۀ روحی بهدست میآید. رشد انسان بخشی از حیات اوست. حیاتی که وابسته به آب است. ادلۀ وابستگی توسعۀ مادی و حیات حیوانی انسان به آب پیداست. نکته آن است که حیات انسان با تحقق ظرفیتهای مادی او پایان نمییابد. پس از تحقق استعدادهای درونی، تمنای انسان حیات معنوی است که به آن رشد گفته میشود. ای برادر تو همه اندیشهایمابقی خود استخوان و ریشهای «مولوی» برای تحقق رشد نیز آب یک عنصر پایهای است. تصور نقش عنصر مادی در تولید امر معنوی دشوار است. اما دقت در وابستگی روح انسان زنده به جسم او درک این رابطه را آسان میکند. انسان برای رشد خود دو عرصۀ زندگی فردی و اجتماعی را پیش رو دارد. در مقیاس فردی، همنشینی با آب به حس طراوت و پاکی منتهی میشود. برای ایرانیان که آناهیتا، اسطورۀ بزرگ طهارت و باروری خود را در ربط با آب انگاشته بودند، مقام آب برای درک معانی کمال و تقدس بهکار میآید. ادراکاتی که به وسعت روح و رشد انسانی میانجامد. بازنمایی آب در زبان، هنر و فرهنگ ایران نیز موید نقش پراهمیت آن در تحقق مفاهیم استعلایی است. «آبرو» به معنای ارزش معنوی انسان، آب به معنای ارزش در شعر مولوی: آب کم جو تشنگی آور به دستتا بجوشد آب از بالا و پست و شعر سهراب سپهری: آب را گل نکنیم... نمونههایی از جایگاه آب در ذهن انسان ایرانی است که آن را لازمۀ کمال و رشد میشمارد. رشد انسان در مقیاس جمعی داستان جذابتری دارد. رشد فردی انسان تا سن بلوغ در محدودۀ خانواده میسر است. پس از آن ظرف مناسب رشد برای انسان، جامعه است. جامعه نیز از افراد انسانی تشکیلشده که کمال او وابسته به آنهاست. در نتیجه یک حرکت رفت و برگشتی رخ میدهد که رشد انسان وابسته به جامعه و کمال جامعه مشروط به رشد افراد آن است. لذا لازم میآید تا جامعۀ انسانی موقعیتهایی خلق کند که هم فرد و هم جامعه از خلال آن قوام یابد. طبعا این خلاقیت معطوف به فرهنگ و اندیشۀ هر قوم است. در ایران و جهان اسلام، آب بازیگر اصلی خلق فضاهای حیاتبخش است. حیاتی که موجب تامل و ادراک حسی فردی و همبستگی اجتماعی است. در عین حال این بازیگر، اسطورهای با قداست ذاتی است که به تایید هر دو فرهنگ ایران و اسلام رسیده است. اینکه شهرهای ایران بر مبنای تعامل با آب شکل بگیرند امر غریبی است. در فلات ایران که حداقل در هزارۀ اخیر دچار ندرت منابع آب است نمایش آب با حفاظت آن تنافر دارد. هر چیز گرانبها جبرا از دسترس خارج میشود. آب اما، به اعتبار معنای عمیق و ارزش حیاتی آن برای تداوم زندگی شهری و روستایی، نهتنها به پستوی حفاظت برده نشد، بلکه به میانۀ زندگی خزید تا ضمن نمایش زیبایی، محل تعامل آحاد جامعه باشد. آنچنان که در کتاب «سهگانۀ منظر ایرانی» آمده، اساس شکلگیری بسیاری شهرها و روستاهای ایران بر منبع آبی گذاشته شده که در مرکزیت قلمرو آنها و به شکلی نمادین آراسته شده است. در تصویری که بر جلد این شمارۀ منظر نقش بسته نیز صحنهای بهشتی در شهر کویری سمنان را مشاهده میکنیم که باشگاه اهالی است برای دیدار. جریان آب به کوچهها شکل میدهد و در پی آنها مرز محلات را تبیین میکند. اینجا آبی که از استخر ذخیره خارج میشود در هر چرخش خود، درنگی میکند تا بهانهای باشد برای تجمع شهروندان و تحقق اجتماعی که ضامن رشد انسان است. آب، زیربنای ساخت محله بهمثابۀ قلمروی تحقق اجتماع و رشد انسان است. سلیقۀ شهرداری سمنان در نامگذاری این کوچه به نام «انگار»، که بر ما روشن نیست نامی قدیمی است یا بدیع، جالب است. کوچۀ انگار، مکانی برای رویاپردازی و تخیلات کودکانهای است که آیندۀ انسانها را میسازد.
Everyone knows that life depends on water. “We made from water every living thing.» Life, however, depends on movement. A fixed object cannot be recognized as vital. Life has been considered to be the same as the soul. Organisms are those that have life and movement. The concept of life and motion for plants and animals is relatively explicable. Plant and animal life are accidental properties. Everything they have had from the beginning is what develops. The movement of plants and animals, which is dependent on water, is accidental and it does not make a significant difference in their order of existence. Movement leads to human growth. Growth has a deeper meaning than development. Development can be considered as the transformation of inner talent that becomes actual. Growth, however, is a development that occurs outside of matter›s capacities. Growth is the production of something of higher quality than what is already there. Bees have a capacity called instinct. Activating the inner power of the bee is a kind of development. It is a materialistic potential that will develop. The bee does not find any higher status than was foreseen for him by his material motion. This motion is an accident, actualizing latent material qualities and talents.Growth is unique to humans. Man also has his own capacities. He has also the potential that can be developed through accidental motions and the actualization of his inner materialistic capacities. The actuality of the potential also requires substantial motion through which he uses creativity in the spiritual realm. Man›s growth is a part of his life that is dependent on water. Evidence shows that human materialistic development and animal life depend on water. The point is that human life does not end with the actualization of potential materialism. After the realization of inner talents, human tends to experience a spiritual life, which is called growth.O brother, you are what you have on your mindThe rest is your bones and flesh «Rumi»Water is also a basic element for growth. It is difficult to imagine the contribution of the materialistic element to developing the spiritual aspect. But it is easy to understand this relationship when an association is made between the living soul and body. Man›s growth depends on his individual and social life. On an individual scale, companionship with water leads to a sense of freshness and purity. For the Iranians, who associate Anahita, their great myth of purity and fertility with water, the meanings of perfection and sanctity are perceived through the water. Such perceptions contribute to the growth of the human soul. The representation of water in the language, art, and culture of Iran also confirms its important role in the realization of transcendental concepts. «Face» in Persian « Aberu» refers to the spiritual value of man. Water also stands for value in Rumi›s poetry:The low level of water barely causes the feeling of thirstMay water gush from above and belowSimilarly, in his poetry Sohrab Sepehri says: Let›s not mud the waterAll these examples show the mindset of Iranians about the importance of water and highlight its necessity for perfection and growth. Human growth on a collective scale has a more compelling story. Individual human growth is possible within the family at the age of puberty. After that, society turns into a suitable place for human growth. Society is also made up of human beings on whom its perfection depends. As a result, a reciprocal movement occurs in which human growth depends on society and the perfection of society depends on the growth of its individuals. Therefore, human society must create situations through which both the individual and society are consolidated. Naturally, this creativity is focused on the culture and thoughts of each nation. In Iran and the Islamic world, water plays a key role in creating life-giving spaces. A life evokes individual sensory reflection and social solidarity. At the same time, this actor is a myth whose inherent holiness has been confirmed by both Iranian and Islamic cultures. Strangely, Iranian cities are formed based on interaction with water. In the plateau of Iran, where water resources have been scarce for at least the last millennium, the display of water conflicts with its protection. Everything precious is set to be out of reach. However, due to its deep meaning and its vital value for urban and rural life, water not only has not been hidden but also crawled into the lives of people to gather them together while displaying its beauty. As stated in the book «Three Elements of the Persian Landscape», the formation of many cities and villages in Iran has been based on the water source, which is symbolically adorned in the center of their territory. In the picture on the cover of this landscape, a paradise scene can be seen in the desert city of Semnan, which is a hub for people to visit. The water flows into the alleys and then defines the boundaries of the Mahalleh. Here, the water running out of the storage pool is delayed at every turn to be an excuse for the gathering of citizens and the social realization that guarantees human growth. Water is the basis for building a neighborhood and serves as a realm of social realization and human growth. Naming this alley «Angar» by the authorities in Semnan Municipality is interesting, though it is not clear to us whether it is an old or new name. The alley seems to be a place for childish dreams and imaginations that shape the future of human beings.