خلاصة:
این مقاله به بررسی علل و انگیزه های جهانی در شروع سوء مصرف مواد میپردازد. در طول یک قرن
گذشته همواره سوءمصرف مواد در جامعه دارای نوسانات زیادی بوده است، موستو برای تبیین نوسانات
سوءمصرف مواد به تبیین دیدگاهی موسوم به فراموشی نسلی روی آورد. به اعتقاد او هنگام شیوع و وفور
مواد مخدر در یک نسل و یک دوره زمانی، نسل بعدی به علت اینکه شاهد عوارض دردناک اعتیاد و آثار
مخرب آن بودهاند نسبت بدان حساسیت شدیدی پیدا میکنند. این حساسیت گاهی به حد انزجار و تنفر
کورکورانه و افراطی میرسد ولی باعث مصون ماندن نسل از اعتیاد میشود و مصرف مواد مخدر کاهش
مییابد. اگر دیدگاه فوق را بپذیریم قسمت زیادی از اقدامات مقابله کننده و پیشگیرانه از اعتیاد نه علت
بلکه معمول این نوسانات است. هنگام افزایش مواد به تدریج عوارض منفی ظاهر میشود و نگرش و
دیدگاه های مردم از حالت مسامحه آمیز به سوی تقابل تغییر میکند. این تغییر نگرش افکار عمومی بر سیاست
مداران تاثیر میگذارد و آنها را وادار به موضع گیری علیه مواد مخدر مینماید و اقدامات انتظامی و
پیگیرانه درمانی تشدید میشود. اما عامل عمده تغییر همان فرایند تغییر نگرش است. با کاهش مصرف مواد
مخدر از هوشیاری اجتماع کاسته میشود و جو عمومی در مقابل مواد مخدر حالت مسامحه کارانه مییابد.
قوانین تعدیل میشوند و مجازاتها تخفیف مییابد. بر این اساس بسیاری از موارد کاهش مصرف به دلیل
بازگشت به میانگین و خود اصلاحی سیستم است و انتساب آن به مداخلات قانونی، طبی و اجتماعی نوعی
احساس کاذب قدرت این پدیده اجتماعی است.
ملخص الجهاز:
با فعال شدن ذهنيت طرحواره اي ناکارآمد، 1- substance abuse 2- tendency to addiction 3- Badiani 4- Carroll & Onken 220 فرد محصور ميشود و خود را تحت سلطه ي ذهنيت مربوط احساس ميکند، در واقع يک ذهنيت طرحواره اي ناکارآمد بخشي از خويشتن است که تا حدودي از ديگر بخش ها جدا شده و از نظر ميزان گسستگي از ديگر ذهنيت ها ميتوان آن را به صورت يک پيوستار تجزيه اي ديد، که از تغييرات خلقي طبيعي گرفته تا اختلال هويت تجزيه اي، همگي نشان دهنده فعال شدن ذهنيت هاي خاص در يک فرد هستند.
اين مسئله براي کشور ما نيز حائز اهميت است و بايستي از ساده نگري در مورد نوسانات مصرف مواد مخدر و افزايش آن طي سال هاي اخير خودداري کرد.
مدل هاي انگيزشي برخي از پژوهشگران روي وجه انگيزشي مصرف زياد سيگار، الکل و مواد متمرکز شده اند؛ همان دلايل و عللي که افراد براي کاهش اين رفتارها بيان ميکنند.
يافته هاي به دست آمده از اين مطالعات حاکي از آن هستند که دو خوشه کلي از صفات شخصيتي و مباني انگيزشيشان با مصرف مواد مرتبط به نظر ميرسد دسته اول شامل عاطفه منفي و ميل به کاهش تنش و اضطراب است .
استرس :٤ نتايج پژوهش ادواردز و همکاران (٢٠١٣) بر روي يک نمونه غيرباليني از دانشجويان سال اول دانشگاه نشان داد که عوامل استرس زا ده واريانس مصرف الکل را در بين دانشجويان نشان مي دهد، همچنين بر اساس تحليل رگرسيون ٥استرس به عنوان يک عامل پيش بيني کننده در برابر استعمال استعمال مواد و الکل مورد توجه قرار گرفته است .