ملخص الجهاز:
"اما ربط دادن گلبانگ پهلوی با آواز بلبل،پیشینهیی درازتر دارد؛چنانکه فردوسی هم در شاهنامه چهچههی«بلبل»را به«سخن گفتن پهلوی»یا«فریاد زدن به زبان پهلوی»تعبیر کرده و در آغاز داستان رستم و اسفندیار گفته است: بخندد همی بلبل و هر زمان که بر گل نشیند،گشاید زبان که داند که بلبل چه گوید همی به زیر گل اندر چه جوید همی نگه کن سحرگاه تا بشنوی ز بلبل سخن گفتن پهلوی همی نالد از مرگ اسفندیار ندارد به جز ناله زو یادگار (شاهنامه،چاپ ژول مول،ج 4،ص 281،ابیات 2399 تا 2405) خیام نیز در یکی از رباعیات خود گفته است: روزیست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد ابر از رخ گلزار همی شوید گرد بلبل به زبان پهلوی به گل زرد فریاد همی زند که میباید خورد دلیل پیوند چهچههی بلبل با زبان پهلوی در شعر فردوسی، خیام حافظ،ممکن است چند چیز باشد: یکم،سنت بسیار کهن به کار بردن لحن موسیقایی(تکیه به صوت)توسط داعیان و روحانیان زرتشتی و مانوی(و بعدها حتا اسلامی)در مراسم دعا و نیایش؛ دوم،«گوشهی پهلوی»در ردیف موسیقی ایرانی(گوشهیی از همایون و بیداد)؛ سوم،بهطور عام،اشاره به آواز خسروانه و خسروانی و شاهانه، چنانکه: الف-فردوسی تعبیر«پهلوی»را در جای دیگر در شاهنامه به این معنی(خسروانی)به کار گرفته است؛برای مثال،«گوهر پهلوی»در همان داستان رستم و اسفندیار،به معنی«خسروانه» است: بنه بر سرت افسر خسروی نگارش همه گوهر پهلوی (به تصویر صفحه مراجعه شود) ب-در شعر دقیقی نیز«جوشن پهلوی»به معنی خسروانه است."