خلاصة:
ساختار اصل سازماندهندهای به شمار میرود که عناصر بنیادین متن، در نهایت بر اساس آن تفسیر میشوند؛ بدین ترتیب، منتقدان ادبی همواره بدان توجه کردهاند. بر اساس چنین دیدگاهی، ساختار متن ادبی از متن غیرادبی متمایز شده است. با اینهمه، به نظر میرسد علیرغم پژوهشهایی که معطوف به ساختگرایی بوده و اهمیت ساختار کلی شعر در آفرینش اثر ادبی را روشن ساخته است، پژوهش نظاممندی که به تعامل دیالکتیک مولفهها و ساختار کلی اثر بپردازد، در دست نیست. از اینرو در جستار پیشرو کوشیده شده است، با رویکردی تحلیلیتوصیفی ضمن استخراج روابط متنوع موجود در بین مولفههای یک ساختار، مبانی نظری پیکرهبندی شعر را مطرح کرده و ساختار کلی اثر را از این چشمانداز بررسی کنیم. به همین سبب، با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، تقابلهای دوگانه و انسجام غیرساختاری به خوانش ساختگرایانه شعر «وسوسه» منوچهر آتشی میپردازیم و عواملی که منتهی به پیکرهبندی ویژهای در ساختار کلی آن شده است را روشن میکنیم. در این پژوهش روشن میشود که شاعر علیرغم آنکه میان همعصران خود مغفول واقع شده است، با ابداعات فراوانی که با شیوهی پیکرهبندی در زبان شعری خود به کار میگیرد، ساخت ویژه و محکمی را ایجاد میکند که بهموجب آن از بسیاری شاعران همعصر خود متمایز میشود.
The structure is the organizing principle on which the basic elements of the text are ultimately interpreted. Thus, literary critics have always paid attention to it. Nevertheless, it seems that despite the researches that are focused on structuralism and the importance of the general structure of poetry, there is no systematic research that deals with the configuration or the general structure of Atashi's Poem. Therefore, in the present study, an attempt has been made to use a descriptive-analytical approach to extract the various relationships between the components of a structure. In this research, accordingly, we first provide the theoretical bases of the configuration and relying on such principles as visual symmetry, syntactic symmetry, and nonstructural cohesion, we read Manouchehr Atashi's poem "Vasvaseh" and try to clarify the factors which lead to the special configuration of its general structure. In this research, it is revealed that the poet applies such principles in the configuration of his poetry. That is why, the reader encountering a poetic text, while thinking on the devices available in the text, comes to an understanding of the work
ملخص الجهاز:
ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دوفصلنامة علمي (مقالۀ علمي ـ پژوهشي)، سال 12، شمارة 1، بهار و تابستان 1401، 27– 50 تحلیل پیکرهبندی ساختاری شعر «وسوسة» منوچهر آتشی مسعود آلگونه جونقانی 1 زهرا فرجزاده 2 چكيده ساختارْ اصل سازماندهندهای بهشمار میرود که عناصر بنیادینِ متن درنهایت براساس آن تفسیر میشود.
در این جستار، نخست، با بررسی مبانی نظری ساختگرایی، تعریفی از پیکرهبندی ارائه شده و با تکیه بر قواعدی مانند توازن تصویری، توازن نحوی، و انسجام غیرساختاری به خوانش ساختاری شعر «وسوسة» منوچهر آتشی روی آورده شده است.
نگارندگان در این جستار کوشیدهاند ملاحظات نظری پیکرهبندی را، که پیشتر (آلگونه جونقانی 1397: 141- 168) مطرح شد، با قرائت شعر «وسوسه» از مجموعهاشعار دیدار در فلق با خوانش ساختگرایانه بررسی و الزامات آن را تحلیل کنند تا نقش روابط موجود و اهمیت عناصر ساختاری شعر، که بهنوعی به دلالتمندی کلی اثر منتهی شده است، تبیین شود.
بررسی این توازی در سطح تصویر، ضمن آنکه در فضای شعری وحدت میآفریند و سازوکار ساختار در پیکرهبندی شعر را روشن میکند، این امکان را فراهم میآورد تا بتوانیم عناصر بهظاهر پراکنده را در ارتباط با یکدیگر قرار دهیم و دلالتمندی شعر را، که از تکرار پارادایمی واحد پدید آمده است، مشخص کنیم.
به این ترتیب، توازی ساختاری شعر در سه ساحت نحوی، معنایی، و موسیقایی پیکرهبندی کلی این شعر را بهگونهای قرار داده است که، ضمن افزایش توان زیباییشناختی آن، انسجام شعری را نیز فراهم کند.