خلاصة:
احکام حکومتی در خلال بررسیهای فقیهان، در سه مرحله تطور داشته است.بدین سان که شیخ مفید و شیخ طوسی آن را در فقه بنا نهاده و شهید اول در آن تحول ایجاد کرد و در سایه نظریات فقهای عصر صفوی رابطه آن با مصلحت مشخص شد و امام خمینی طرح جامعی درباره آن نمایاند. پژوهش حاضر در صدد است با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل نظریات شهید اول در مورد احکام حکومتی بپردازد. بررسیها نشان میدهد شهید اول علاوه بر مطرح نمودن موضوعات فقهی در حوزه مصلحت نظیر فقیهان قبل از خود و پیرایش دیدگاه ایشان از اختلاط با نظریات اهل سنت، ابعادی دیگر از این موضوع را در قالب قاعدههای فقهی مورد بررسی قرار داد و از این رهگذر به آنها حالت کلی و عام بخشید و برای اولین بار مصلحت راذیل عنوانی مستقل مطرح نمود. وی گامهای نوینی در راه بازشناسی مفهوم مصلحت و تقسیم آن به اقسام مختلف برداشت و ارتباط آنها را با احکام حکومتی در قالب قاعدههای فقهی بیان نموده و مصلحت را به عنوان مبنا و ضابطه احکام حکومتی دانست و بر مراعات نمودن اهم و مهم و اجرای اخکام شرعی هم تأکید داشته و نیز برای اولین بار مقاصد شرع را به حفظ نفس، دین، عقل، نسل و مال تقسیم نموده و مصلحت را از زاویه دیگری دارای سه نوع ضروری، حاجی و کمالی دانست.
The rulings of the government have evolved in three stages during the studies of the jurists. Thus, Sheikh Mofid and Sheikh Tusi established it in jurisprudence and the first martyr made a change in it, and in the light of the theories of the jurists of the Safavid era, its relationship with specific expediency And Imam Khomeini showed a comprehensive plan about it. The present study intends to study and analyze the theories of the first martyr about the rulings of the government by adopting a descriptive-analytical method. Studies show that the first martyr, in addition to raising jurisprudential issues in the field of expediency such as the jurists before him and refining his view of mixing with Sunni theories, examined other aspects of this issue in the form of jurisprudential rules. In this way, he gave them a general state and for the first time, the vile expediency proposed an independent title. He took new steps in recognizing the concept of expediency and dividing it into different types and expressed their relationship with government rulings in the form of jurisprudential rules and considered expediency as the basis and rule of government rulings and the importance of observing He also emphasized the importance of implementing the Shari'a rulings, and for the first time divided the purposes of the Shari'a into the preservation of the soul, religion, intellect, generation and property, and considered expediency from three angles to have three types of necessity, pilgrimage and perfection
ملخص الجهاز:
زماني که اين موضوع را در کنار موضوعات گوناگون ديگري کـه ايشـان آورده قـرار دهيم و اين موضوع را به مثابه جزئي از پيکره نظريه وي دربـاره احکـام حکـومتي محسـوب کنـيم ، بـه اهميت ديدگاه شهيد اول بيشتر پي برده ميشود؛ زيرا او از طرفي به تعريف احکام حکومتي همت مـي - ورزد و از سويي عنوان «مصالح » را در آن استفاده مينمايد و از سويي نخستين بار مقصدهاي شرع را به تبعيت از غزالي و ديگر علماي اهل سنت توضيح ميدهد و نيز مرتبه هاي مصلحت را تببيين مينمايـد و در کنار آن ها قاعده اي در راستاي نحوه تشخيص روايات حکومتي ميآورد.
(عاملي، ١٤٤٠ق ، ج ١، ص ٢١٥) نکته مهم در اين مثال اين است که طبق برداشت شهيد اول ، تمامي کساني که در احياي موات ، اذن امـام را مشروط دانسته اند، در حقيقت اين روايت را حکومتي ميدانند و اين در حـالي اسـت کـه در سـخنان ايشان هيچ اشاره اي به اين موضوع نگرديده است ؛ به همان سـان کـه در احاديـث معتبـر در ايـن زمينـه مطلبي بيان نگرديده است ؛ تنها در معتبره سکوني بعد از جمله «من أحيي أرضاً ميتۀ فهي له » اين مطلـب بيان شده است : «قضاءًا من الله و رسوله » که اگر معياري که امام خميني (ره ) در زمينه تشخيص روايـت - هاي حکومتي ارائه ميدهند، صحيح بدانيم ، بعيد نيست اين جمله را نشانه حکومتي بـودن ايـن روايـت قرار بدهيم ؛ اما مشکل اينجاست که اين حکم قضاي تنها از طرف رسول خدا نيسـت ؛ بلکـه خـدا هـم چنين حکمي نموده است .