خلاصة:
زمینه و هدف: شعر کوتاه، بعد از انقلاب اسلامی به جریان شعری مشخص و مجزا تبدیل گشته است که با ساختار ویژه، زبان و مضامین منحصربفرد در حال ادامه است و برای آن میتوان کلیت سبک شناسی بیان کرد. در این مقاله با هدف مشخص کردن یک سبک خاص برای این جریان شعری، شاخصه های سبکی شعر کوتاه در اشعار پنج شاعر کوتاه سرای معاصر در سه سطح زبانی، بلاغی و فکری بررسی شده است.
روش مطالعه: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعۀ آماری، اشعار برگزیدۀ پنج شاعر کوتاه سرای معاصر( بیژن جلالی، منصور اوجی، سیدحسن حسینی، سیدعلی میرافضلی و سیروس نوذری) میباشد.
یافته ها: شعر کوتاه در ادبیات معاصر در میان قالبهای نیمایی شعر سپید و منثور، موج نو، شعر حجم، و موج ناب وجود داشته است، اما بعد از انقلاب اسلامی بویژه با معرفی هایکو به جامعۀ ادبی، از دهۀ هفتاد به بعد شاعرانی صاحب سبک دارد و دیگر یک قالب شعری نیست بلکه یک جریان ادبی با مبانی نظری خاص خود است. در این شعر از نظر سبک شناسی در سطح زبانی، موسیقی بیرونی و کناری اهمیتی ندارد. در موسیقی درونی انواع جناس، تکرار واج و واژه آمده است. در سطح زبانی، ساختاری ساده دارد و واژه های دشوار استفاده نشده است و از نظر سطح نحوی، کاربرد اشعار بی فعل، اتمام شعر با علامت سوال و سه نقطه شاخصۀ سبکی دارد. در سطح ادبی، شعری تصویرساز است و انواع تشبیه، تشخیص، تناقض، ایهام، و مراعات النظیر وجود دارد و در سطح فکری مفاهیم تعلیمی، عرفانی، طبیعت گرایی، عشق، مرگ، تنهایی، اشعار وصفی، طنز و اشعار انتقادی درونمایه های اصلی آن است.
نتیجه گیری: شعر کوتاه معاصر، ساختار زبانی ساده و عاری از واژه های دشوار و نامانوس دارد. شاخصۀ سبکی آن عدم تعهد به موسیقی بیرونی و کناری است و شاعران به سلیقه از آن استفاده کرده اند. اما در موسیقی درونی با توجه به ظرفیتهای زبانی ادب فارسی غنی است. در حوزۀ ادبی، شعری خیال انگیز است و انواع آرایه های ادبی در آن بکار رفته است. در حوزۀ مضمون، شعری متعهد و معناگرا میباشد که به مضامین وصفی، عرفانی، انتقادی توجه بیشتر شده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Short poetry, after the Islamic Revolution, has become a specific and distinct stream of poetry that continues with a special structure, language and unique themes, and for which we can express the generality of stylistics. In this article, with the aim of identifying a specific style for this poetic flow, the stylistic features of short poetry in the poems of five contemporary shorthand poets at three levels of language, rhetoric and thought have been studied.
METHODOLOGY: The research method is descriptive-analytical. The statistical community is the selected poems of five contemporary poets (Bijan Jalali, Mansour Oji, Seyed Hassan Hosseini, Seyed Ali Mirafzali and Sirus Nozari).
FINDINGS: Short poetry in contemporary literature has existed among the half-forms of white and prose poetry, new wave, volume poetry, and pure wave, but after the Islamic Revolution, especially with the introduction of haiku to the literary community, poets from the seventies onwards It has a style and is no longer a poetic form but a literary current with its own theoretical foundations. In this poem, from the linguistic level, external and lateral music is not important. In the inner music of all kinds of puns, there is a repetition of phonemes and words. At the linguistic level, it has a simple structure and difficult words are not used. At the literary level, poetry is illustrative and there are all kinds of similes, discernments, contradictions, ambiguities, and the like.
CONCLUSION: Contemporary short poetry has a simple linguistic structure free of difficult and unfamiliar words. Its stylistic feature is its lack of commitment to outside and side music, and poets have used it with taste. But in inner music, due to the linguistic capacities of Persian literature, it is rich. In the field of literature, it is an imaginative poem and all kinds of literary arrays are used in it. In the field of content, it is a committed and semantic poem that has paid more attention to descriptive, mystical and critical themes.
ملخص الجهاز:
يافته ها: شعر کوتاه در ادبيات معاصر در ميان قالبهاي نيمايي شعر سپيد و منثور، موج نو، شعر حجم ، و موج ناب وجود داشته است ، اما بعد از انقلاب اسلامي بويژه با معرفي هايکو به جامعۀ ادبي، از دهۀ هفتاد به بعد شاعراني صاحب سبک دارد و ديگر يک قالب شعري نيست بلکه يک جريان ادبي با مباني نظري خاص خود است .
در اين مقاله با بررسي اشعار پنج شاعر کوتاه سراي معاصر (بيژن جلالي، منصور اوجي، سيدحسن حسيني، سيدعلي ميرافضلي و سيروس نوذري) سبک شناسي اين جريان شعري مورد بررسي قرار گرفته است .
سابقۀ پژوهش تحقيقات درمورد شعر کوتاه در حوزة کتاب ، مقاله و پايان نامه هاي دانشجويي متعدد است ، از جمله کتاب «کوته سرايي (سيري در شعر کوتاه معاصر)» از نوذري (١٣٨٨) که به مباحثي مثل شکل گيري شعر کوتاه در ادبيات ايران ، قالبهاي سنتي شعر کوتاه معاصر، جريانهاي شعر کوتاه ، تأثير هايکو بر شعر جهان و بررسي اشعارکوتاه برخي شاعران پرداخته است ولي چنانکه خود گفته است هدف اصلي نويسنده سبک شناسي نيست .
«در شعر کوتاه بايد کشفي زباني، تصويري و فکري در کانون شعر وجود داشته باشد، درک و شهود آني در آن باشد» (به همين کوتاهي، ميرافضلي: ص ٢٨٠)؛ بنابراين براي اين نوع شعر هم شاخصه هاي سبکي ميتوان معرفي کرد و در اين پژوهش اشعار پنج شاعر بر اين مبنا بررسي شده اند، شاعران مورد مطالعه عبارتند از: بيژن جلالي: (١٣٠٦ ـ ١٣٧٨ تهران ).