خلاصة:
زمینه و هدف: ادبیات تعلیمی در معنای عام، به اشعار و آثاری اطلاق میشود که حاوی موضوعاتی مانند حکمت، پند و اندرز و اخلاق باشد. در آثار شاعران ادوار مختلف، اشعار بسیاری در پندهای اخلاقی وجود دارد. در این مقاله به بررسی فضایل اخلاقی بر مبنای الگوی خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری پرداخته شده است.
روش مطالعه: روش تحقیق در این مقاله، کتابخانه ای است و با استفاده از شیوۀ تحلیل محتوا از نوع کیفی، تحلیلهای لازم صورت خواهد پذیرفت و در نهایت یافته ها و نتایج پژوهش بشکل توصیفی تحلیلی و استنتاجی ارائه خواهد شد.
یافته ها: خواجه نصیر در اخلاق ناصری با رویکردی فلسفی به اخلاق مینگرد و حکمت عملی را بر سه دستۀ اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن تقسیمبندی میکند و اخلاق را به دو دستۀ فضایل و رذایل تقسیم میکند. او به چهار فضیلت اصلی حکمت، شجاعت، عفت و عدالت قائل است و دیگر فضیلتها را نیز زیرمجموعۀ این چهار فضیلت اصلی قرار میدهد و معتقد است این چهار فضیلت اصلی، از عملکرد مختلف سه قوۀ متباین حاصل میشود. با تحقیق در اشعار شاعران دورۀ بیداری، مشخص شد از میان چهار فضیلت اصلی، شاعران این دوره بیشتر به فضیلت عدالت پرداخته اند.
نتیجه گیری: مهمترین فضیلت اخلاقی در زیرگروه فضیلت اصلی حکمت که شاعران این دوره به آن پرداخته اند، توجه به علم و دانش است که در حقیقت برای جبران عقبماندگیهای کشور از سوی شاعران مطرح شده است. در زیرگروه فضیلت اصلی شجاعت، این شاعران به موضوعاتی از قبیل همت، تواضع و شجاعت توجه بیشتری نشان داده اند. درمورد فضیلت اصلی عفت نیز موضوعات عفت و حجاب، قناعت، خوی خوش و صبر و شکیبایی بسامد بیشتری دارد. در زیرگروه فضیلت اصلی عدالت نیز توجه شاعران بیشتر به موضوعاتی مانند دینداری، صدق و راستی، احسان به والدین، شفقت و مکافات بوده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Educational literature in the general sense
refers to poems and works that contain topics such as wisdom, advice and
ethics. In the works of poets of different eras, there are many poems in moral
teachings. In this article, moral virtues based on the model of Khajeh Nasir al-
Din Tusi in the book of Naseri ethics have been studied.
METHODOLOGY: The research method in this article is a library and using the
content analysis method of qualitative type, the necessary analyzes will be
performed and finally the research findings and results will be presented in a
descriptive-analytical and inferential form.
FINDINGS: Khajeh Nasir looks at ethics in Nasserite ethics with a philosophical
approach and divides practical wisdom into three categories of ethics,
housekeeping and civilized politics and divides ethics into two categories of
virtues and vices. He believes in the four main virtues: wisdom, courage,
chastity and justice, and puts other virtues under the subset of these four main
virtues and believes that these four main virtues are obtained from the
different functions of the three different powers. Examining the poems of the
poets of the Awakening period, it was found that among the four main virtues,
the poets of this period paid more attention to the virtue of justice.
CONCLUSION: The most important moral virtue in the subgroup of the main
virtue of wisdom that the poets of this period have dealt with is the attention
to science and knowledge that has been proposed by poets to compensate for
the backwardness of the country. Under the main virtue of courage, these
poets have paid more attention to issues such as diligence, humility and
courage. Regarding the main virtue of chastity, the subjects of chastity and
hijab, contentment, good mood, and patience are more frequent. In the subcategory
of the main virtue of justice, poets have paid more attention to issues
such as religiosity, truth and honesty, kindness to parents, compassion and
rewards.
ملخص الجهاز:
نقد فضايل اخلاقي اشعار دورة بيداري بر مبناي الگوي خواجه نصيرالدين طوسي در اخلاق ناصري هاشم تيموري ، سيد اسماعيل قافله باشي *، مهدي فياض ، محمد شفيع صفاري گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه بين المللي امام خميني، قزوين ، ايران.
از جمله در مسمط زير: اي دختر من درس بخوان وقت بهار است / بيکار به خانه منشين موقع کار است يک چادري از عفت و ناموس به سر کن / وآنگاه برو مدرسه تحصيل هنر کن خود را ز کمالات هنر نور بصر کن / چون دختر بي علم بنزد همه خوار است اي دختر من درس بخوان فصل بهار است (همان : ٣٠٩) نسيم شمال ، دومين پند از مثنوي «ده پند» خويش را به علم اختصاص داده است : دوم تا نيم جاني و رمق هست / ز علم و معرفت هرگز مکش دست (همان : ٢٩١) او نيز معتقد است علم بايد با عمل همراه باشد: علم تنها ندهد سود، عمل ميخواهد (همان : ٣١) بهار نيز علم و ادب را پيرايه اي ميداند که باعث عزت و مقام و افزايش اعتبار مردم ميشود: دو چيز افزوني دهد بر مردم افزون طلب / سرمايۀ عقل و خرد، پيرايۀ علم و ادب (ديوان اشعار بهار: ص ٣١٤) در نظر او عالم بي نياز همچون پادشـاه بي افسـر (همان : ٥٦٦) بوده و بالاترين مرتبه در آسـمان ، علم اسـت : کز علم برون زير فلک مرتبتي نيسـت (همان : ١٠٢٥).
com) Mohammad Shafi Saffari: Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran.